معنی غائله

حل جدول

غائله

آشوب و بلوا

آنارشی


درگیری

غائله


آشوب و بلوا

غائله


آشوب و بلوار

غائله


فتنه و آشوب

غائله


اشوب و بلوا

جنجال، فتنه، غائله

فارسی به انگلیسی

غائله‌

Rebellion, Tumult, Unrest

فرهنگ فارسی هوشیار

غائله

فساد، شر، عیب، دشواری، سختی


غوائل

(تک: غائله) سختی ها بدی ها پتیار ها (اسم) جمع غائله (غایله) سختی ها بلاها.

فرهنگ عمید

غائله

شر و فساد،
مهلکه، آشوب،
[قدیمی] سختی و گزند،


غوایل

غائله

مترادف و متضاد زبان فارسی

غائله

آشوب، بلوا، شورش، فتنه، نهضت، آفت، بلا، بلای‌ناگهانی، بدی، شر، آسیب، گزند، دشواری، سختی

واژه پیشنهادی

اثری از دانیل دفو رمان نویس انگلیسی

کوتاه‌ترین راه برای پایان غائله ناسازگاران

لغت نامه دهخدا

بیغائله

بیغائله. [ءِ ل َ / ل ِ] (ص مرکب) (از: بی + غائله) بی دردسر. بی مخمصه. بیغایله. رجوع به غائله شود.


بی غایله

بی غایله. [غا ی ِ ل َ / ل ِ] (ص مرکب) (از: بی + غایله) بی مخمصه. بی دردسر. بی غائله. رجوع به بی غائله شود.

معادل ابجد

غائله

1036

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری