معنی لولیدن

لغت نامه دهخدا

لولیدن

لولیدن. [دَ] (مص) جنبیدن چنانکه کرم در جای خویش. در تداول عامه، جنبیدن چنانکه کرم خرد دراز سرخ در آب. جنبیدن چنانکه مار حلقه زده بر خود یا کرمهای بسیاری در جائی از خشکی یا آب. جنبیدن بر جای بی پیش رفتن. مخیدن. پیچان رفتن. جنبیدن چنانکه کرم در آب یا کیک در جامه. جنبیدن با جمع و گرد کردن خود و سپس یازیدن و بازشدن عده ٔ بسیاری. || مجازاً رفتن و آمدن به آهستگی. جنبیدن به آهستگی. || در تداول خانگی و زنان، نمو کردن و بالیدن و بیشتر در کودکان، کمی بزرگ شدن کودک چنانکه خود تواند رفتن. بالیدن و بار اول به راه افتادن کودک خردسال.

فرهنگ معین

لولیدن

(عا.) در جای خود جنبیدن و پیچیدن، رفت و آمد کردن به آهستگی، نمو کردن کودک به طوری که خود بتواند راه برود. [خوانش: (دَ) (مص ل.)]

فرهنگ عمید

لولیدن

در جای خود جنبیدن و پیچیدن، لول ‌خوردن، لول ‌زدن،
* درهم لولیدن: [عامیانه] درهم رفتن و در یک‌جا جنبیدن جمعیت،

حل جدول

لولیدن

جنبیدن و غلتیدن.

لول زدن

جنبیدن، غلتیدن

مترادف و متضاد زبان فارسی

لولیدن

جنبیدن، حرکت کردن

فارسی به انگلیسی

لولیدن‌

Flirt, Slither, Squirm, Toss, Welter, Wiggle, Wigwag, Worm, Wriggle

فارسی به ترکی

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

لولیدن

در جای خود جنبیدن

فرهنگ عوامانه

لولیدن

جنبیدن و غلتیدن است.

فارسی به آلمانی

لولیدن

Wurm (m) [noun]

معادل ابجد

لولیدن

130

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری