معنی متأخر
فرهنگ معین
درنگ کننده، معاصر، کسی که در زمان نزدیک به زمان حال می زیسته. [خوانش: (مُ تَ ءَ خِّ) [ع.] (اِفا.)]
حل جدول
دیرتر آمده
فرهنگ فارسی آزاد
مُتَأَخِّر، دیر رسیده، عقب افتاده،
معادل ابجد
1240
درنگ کننده، معاصر، کسی که در زمان نزدیک به زمان حال می زیسته. [خوانش: (مُ تَ ءَ خِّ) [ع.] (اِفا.)]
دیرتر آمده
مُتَأَخِّر، دیر رسیده، عقب افتاده،
1240