معنی مؤخر
حل جدول
فرهنگ فارسی آزاد
مُؤَخَّر، قسمت خلف و عقب هر چیز، مجازاً عقب افتاده،
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
انگلیسی به فارسی
تالی، مؤخر
trailing submatrix
زیرماتریس مؤخر
trailing
مؤخر، در انتها، انتهائی
consequent
تالی، پیامد، مخرج، جواب شرط، مؤخر، بعدی، مخرج کسر، نتیجه
معادل ابجد
840