معنی هامش

لغت نامه دهخدا

هامش

هامش. [م ِ] (ع اِ) حاشیه ٔ کتاب لغت. مولد است. (از اقرب الموارد) (معجم متن اللغه) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مرز. حاشیه. مقابل متن و بوم: متناً و هامشاً. (یادداشت مؤلف).

فرهنگ معین

هامش

(مِ) [ع.] (اِ.) حاشیه کتاب یا نامه.

فرهنگ عمید

هامش

حاشیۀ کتاب،

حل جدول

هامش

حاشیه

مترادف و متضاد زبان فارسی

هامش

حاشیه، مرز،
(متضاد) متن

عربی به فارسی

هامش

پیاده رو , گام زن , ولگرد , تبصره , شرح , یادداشت ته صفحه , زیر نگاشت , حاشیه , تفاوت

فرهنگ فارسی هوشیار

هامش

بوم کناره (اسم) حاشیه کتاب مرز مقابل متن بوم

فرهنگ فارسی آزاد

هامش

هامِش، حاشیه کتاب، حاشیه و پهلو و کناره هر چیز (جمع: هَوامِش)،

معادل ابجد

هامش

346

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری