معنی نرمش

فرهنگ عمید

نرمش

[مجاز] مدارا، سازش،
(اسم، اسم مصدر) (ورزش) حرکات بدنی برای آماده‌سازی و تقویت عضلات که غالباً بدون استفاده از وسایل خاصی انجام می‌شود،

مترادف و متضاد زبان فارسی

نرمش

تانی، مکث، انعطاف، ورزش

فارسی به انگلیسی

نرمش‌

Calisthenics, Elasticity, Lenience, Leniency, Litheness, Warm-Up

فرهنگ فارسی هوشیار

نرمش

(اسم) قابلیت انعطاف جسمی (اعضای بدن بوسیله ورزش) یاروحی.

فارسی به عربی

تمرین نرمش کردن

مقدمه عربه المدفع

واژه پیشنهادی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

کلمات بیگانه به فارسی

انگلیسی به فارسی

softening poing

نقطه نرمش

معادل ابجد

نرمش

590

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری