معنی واو
لغت نامه دهخدا
واو. (ع اِ) رجوع به «و» شود. || رنگ آب. (ناظم الاطباء). ج، واوات.
فرهنگ معین
(حر.) سی امین حرف از حروف الفبای فارسی.، یک ~ جا نینداختن چیزی را حذف نکردن.
فرهنگ عمید
نام حرف «و».
* واو مجهول: (ادبی) مصوّتی میان او (u
* واو معدوله: (ادبی) واوی که نوشته میشود ولی خوانده نمیشود: خواب، خواهر،
* واو معروف: ِ (ادبی) واوی که نوشته و خوانده میشود: خوب، نیکو، دور،
حل جدول
حرف عطف
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) حرفی است از الفبای فارسی و عربی.
معادل ابجد
13