معنی ورآمده
لغت نامه دهخدا
ورآمده. [وَ م َ دَ / دِ] (ن مف مرکب) مخمر: خمیر ورآمده. رجوع به ور آمدن شود.
حل جدول
برآمدن، کنده شدن و جدا شدن
معادل ابجد
256