معنی پاچال
لغت نامه دهخدا
پاچال. (اِ مرکب) گودالی که جولاهان وقت بافتن، پای در آن آویزند. پاچامه:
بلوح پای و بپاچال و قرقره بکره
بنایژه بمکوک و بتاروپود ثیاب.
خاقانی.
|| گوی که استادان بقال و نانوا و آشپز در آن ایستند و چیزی فروشند. || گودالی که شیر در آن گرد کنند فروختن را.
فرهنگ معین
گودال، گودالی که نانوا، بقال یا آشپز در آن می ایستد و چیزی می فروشد. [خوانش: (اِمر.)]
فرهنگ عمید
گودال،
گودال زیر پا،
گودالی در دکان که فروشنده داخل آن میایستد،
حل جدول
گودالی که نانوا و یا هر فروشنده دیگری در آن میایستد و چیزی میفروشد، محل کسب و کار، محل کشتن مرغ در کشتارگاههای سنتی
گودالی که نانوا و یا هر فروشنده دیگری در آن می ایستد و چیزی می فروشد، محل کسب و کار، محل کشتن مرغ در کشتارگاه های سنتی
گویش مازندرانی
چاله ی کارگاه بافندگی که در واقع مکان قرار گرفتن تمهیدات...
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) گودال زیر پای جولاهگانگودالی که نانوا بقال یا آشپز در آن میایستد و چیز میفروشد، گودالی که شیر در آن جمع کنند و فروشند.
معادل ابجد
37