معنی خوشگذرانی

مترادف و متضاد زبان فارسی

خوش‌گذرانی

الواطی، تعیش، تن‌آسانی، تنعم، خوشی، شادخواری، عیاشی، عشرت‌طلبی، عیش‌مشربی، کامجویی، لذت‌جویی، نوش‌خواری،
(متضاد) تن‌آسانی

فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

خوشگذرانی

‎ عیاشی، 0 تن پروری بیماری.


رفاغ

فراخزیستی بهزیستی خوشگذرانی (اسم) فراخی، خوشگذرانی.

حل جدول

واژه پیشنهادی

خوشگذرانی

نشاط کاری

چلچلی


خوشگذرانی و تنبلی

تن آسانی


خوشگذرانی و شادمانی

عیش، بزم، طرب

فارسی به آلمانی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

عیش و نوش

خوشگذرانی

انگلیسی به فارسی

revelry

خوشگذرانی

معادل ابجد

خوشگذرانی

1887

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری