معنی قرمز

لغت نامه دهخدا

قرمز

قرمز. [ق ِ م ِ] (معرب، اِ) رنگی است که از آب افشرده ٔ نوعی از کرم که در بیشه ها باشد، سازند. (منتهی الارب). صبغ ارمنی احمر. یقال انه من عصاره دود یکون فی آجامهم و یقال انه حیوان تُصْبَغُ به الثیاب فلایکاد ینضل لونه. و آن معرب است. (از اقرب الموارد). کرمی است سخت سرخ که به سیاهی زند شبیه کرم ابریشم و کرم شب تاب که بیشتر بر درخت بلوط گرد آید، و آن رنگی است سرخ که صباغان به کار برند. چیزی است که بدان سرخ رنگ کنند و کتاب در عنوان حکایات نویسند، و آن کرمی بوده که آن را گرفته خشک کرده چیزی را بدان رنگ کنند. در مخزن الادویه آمده که آن کرمی است که در برگهای اشجار به هم میرسد تا به اندازه ٔ دانه ٔ عدسی و هرچه بزرگتر میشود به قدر نخودی مستدیر و مانند حیوانی پرنده میگردد که گویا میخواهد طیران کند، پس شکافته شده از جوف آن کرم کوچکی سرخ رنگ برمی آید، هرچه کهنه میشود رنگ آن سرخ تر میگردد. پس آن را با شراب میکشند به طوری خاص یا با شراب طبخ میدهند یا با آب و رنگ او را از آن جدا مینمایند. نقاشان و رنگ رزان و کاتبان آن را به کار میبرند. در ابریشم و پشم و یک جزو آن ده جزو را رنگین میکند و رنگی از آن بهتر نمیباشد. و در فرهنگ مخزن آمده که کرم سرخ به فارسی دود قرمز است و در هر حال قرمز در اصل کرمست بوده و چون در فارسی سین و زاء بدل شوند چنانکه ایاز و ایاس، کرمست را تخفیف و تبدیل نموده به قرمز معرب ساخته اند. (آنندراج). || نزد اساکفه پوستی است که به رنگ قرمز رنگ شده باشد. (از اقرب الموارد).


خال قرمز

خال قرمز. [ل ِ ق ِ م ِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) در بازی ورق اطلاق بورقهائی میشود که خال آنها قرمز است، مقابل خال سیاه.


زرنیخ قرمز

زرنیخ قرمز. [زَ / زِ خ ِ ق ِ م ِ] (ترکیب وصفی، اِمرکب) عبارت است از ترکیب دو ظرفیتی ارسنیک و گوگرد رنگ آن قرمز است و در نقاشی مصرف دارد. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به زرنیخ و دیگر ترکیبهای آن شود.

فارسی به ترکی

قرمز‬

kırmızı

فرهنگ معین

قرمز

(قِ مِ) [سنس.] (ص.) سرخ، یکی از رنگ های سه گانه اصلی.

حل جدول

قرمز

از رنگ های اصلی

فیلمی با بازی شهره سلطانی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

قرمز

سرخ

مترادف و متضاد زبان فارسی

قرمز

آل، سرخ، شیله، وشی

فارسی به انگلیسی

قرمز

Blush, Blood-Red, Crimson, Damask, Red, Rose, Rosy, Ruddy, Vinous

فارسی به آلمانی

فرهنگ عمید

قرمز

رنگ سرخ،
(زیست‌شناسی) = قرمزدانه

فارسی به عربی

قرمز

احمر، دامی

فرهنگ فارسی هوشیار

قرمز

رنگی است که از آب فشرده نوعی از کرم که در بیشه ها باشد سازند، رنگ سرخ


مادون قرمز

زیر قرمز زیر سرخ

فارسی به ایتالیایی

معادل ابجد

قرمز

347

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری