معنی مؤثر
فارسی به ترکی
etkili
فرهنگ فارسی آزاد
مُؤَثِّر، مورد تأثیر، تحت تاثیر قرار گرفته، اثر یافته، اثر گرفته، نتیجه اثر،
مُؤَثِّر، تاثیر کننده، اثر گذارنده، با اثر،
فرهنگ معین
(مُ ءَ ث ِّ) [ع.] (اِ فا.) اثر کننده، تأثیر - کننده.
(مُ ءَ ثَّ) [ع.] (اِمف.) آن چه مورد تأثیر واقع شده.
فرهنگ عمید
تٲثیرگذار،
[قدیمی] مسبب،
حل جدول
سود آور
اثربخش
عامل مؤثر
فاکتور
مؤثر و مفید
کارامد
مفید و مؤثر
کارامد
کارآمد
مفید و مؤثر بودن
کارایی
مؤثر و سود آور
کار آمد، ثمر بخش
فارسی به عربی
دور فاعل
ترکی به فارسی
مؤثر
معادل ابجد
740