معنی ماخذ
فارسی به ترکی
kaynak, kaynakça
فرهنگ فارسی هوشیار
مکان اخذ، جایی که چیزی رااز آن گیرند، محل صدور چیزی (تک: ماخذ) خاستگاه ها سرچشمه ها سرچشمه خاستگاه گرفتگاه، روش (اسم) جمع ماخذ منابع سرچشمه ها: ماخذ تحقیقات تاریخی. (اسم) جایی که از آن چیزی گیرند، مسلک روش، منبع اساس: ماخذ این قول کتاب. . . است جمع: ماخذ.
فرهنگ عمید
منبع، اصل و ریشه،
نوشته یا کتابی که فرد مطلبی را از آن بگیرد،
فارسی به عربی
حقیقه، سبیکه، قاعده
انگلیسی به فارسی
معادل ابجد
1341