معنی متشتت
لغت نامه دهخدا
متشتت. [م ُ ت َ ش َت ْ ت ِ] (ع ص) پراکنده. (منتهی الارب). متفرق. (از اقرب الموارد). و رجوع به تشتت شود.
حل جدول
پراکنده و متفرق، پریشان و آشفته
متشتت
پراکنده، متفرق، پریشان، آشفته
آشفته
متشتت
پراکنده و متفرق
متشتت
فرهنگ معین
(مُ تَ شَ تِّ) [ع.] (اِفا.) پراکنده.
مترادف و متضاد زبان فارسی
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی هوشیار
فرهنگ فارسی آزاد
مُتَشَتِّت، مُتَفَرِّق، پراکنده،
فرهنگ عوامانه
پریشان و متشتت شدن است.
معادل ابجد
1540