خلاصه داستان قسمت ۸ سریال ترکی عشق از نو + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۸ سریال ترکی عشق از نو را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. سریال ترکی عشق از نو (به ترکی استانبولی: Aşk Yeniden) مجموعه تلویزیونی ترکیهای، در ژانر کمدی، عاشقانه است که مهر ۹۹ با دوبله فارسی توسط شبکه های جم در حال پخش می باشد. بازیگران اصلی آن ازگه ازپیرینچی، بورا گولسوی می باشند.
خلاصه داستان سریال ترکی عشق از نو
زینب که بدون خبر دادن به خانواده اش، با عشقش اَرتان به آمریکا فرار کرده بود، بعد از اینکه توسط ارتان ترک شد، با پسر چند ماهه اش، نا امید به ترکیه برمی گردد. زینب که نمیداند چه توضیحی دربارهٔ پسرش، به پدر خود بدهد، درمانده سوار هواپیما میشود. از طرف دیگر فاتیح که برای فرار از نامزد اجباریش به آمریکا رفته بود، بعد از شکست عشقی در آمریکا تصمیم به بازگشت به ترکیه میگیرد. داستان این دو که در راه برگشت به خانه با هم آشنا میشوند، قصهٔ سریال عشق از نو ست.که لحظات خنده دار و عاشقانهای را میآفریند.
قسمت ۸ سریال ترکی عشق از نو
زینب، کامل و جواد را داخل سردخانه برده و در را به روی آنها می بندد تا بتواند به زور آدرس اورهان و سلین را از آنها بگیرد، اما جواد و کامل واقعا آدرس آنها را نمیدانند. زینب وقتی متوجه می شود که فایده ای ندارد، آنها را رها میکند. او و فاتح تا صبح داخل ماشین می مانند تا بتوانند به هر طریقی که شده سلین را پیدا کنند. صبح، دوست ایرم پیش او می رود. ایرم یک لباس زیبا خریده تا با پوشیدن آن مقابل فاتح بتواند نظر او را جلب کند تا او زینب را کنار بگذارد. او با خانه تماس گرفته و متوجه می شود که حال مقدس مساعد نیست و آنها مشکلات خانوادگی دارند. برای همین سریع حاضر می شود تا به آنجا برود و بفهمد که مشکل چیست، زیرا سلین و مقدس نیز جواب او را نمیدهند. در خانه، فهمی بیرون می رود تا بتواند ردی از سلین پیدا کند. کمی بعد، ایرم به آنجا آمده و وقتی ماجرا را میفهمد، متعجب شده و در ظاهر سعی دارد مقدس را دلداری دهد. مقدس به او میسپارد که هیچکس از ماجرا چیزی نفهمد تا آبروی آنها نرود.
ایرم به دستشویی رفته و پنهانی این خبر را پخش میکند. سپس به بهانه کار فوری بیرون می رود. مادر بزرگ با فاتح تماس گرفته تا خبر بگیرد، اما فاتح میگوید که هنوز سلین را پیدا نکردهاند. او به ذهنش می رسد که از دوستش کمک بگیرد تا از طریق رادار گوشی سلین، آدرس او را پیدا کنند. آنها با پیدا کردن آدرس به سمت آنجا می روند، اما کوشی سلین را روی زمین گوشه جاده پیدا میکنند. آنها سپس آدرس اورهان را نیز پیدا کرده و به سمت جنگل می روند، اما از یک جایی به بعد، ماشین رو نیست. زینب اصرار میکند که پیاده به سمت مقصد بروند. آنها در جنگل برفی به سختی راه می روند. وقتی مقدس متوجه پخش شدن خبر در اخبار می شود، به شدت ناراحت و آشفته می شود. او با یک نفر تماس گرفته و آدرس یک آدم مافیایی را میگیرد تا از او کمک بگیرد. سپس پیش فرد مافیایی می رود و مشخصات شوکت را میدهد و از او میخواهد که دخترش را پیدا کنند. در خانه شوکت، یادگار از اینکه شوکت جای اورهان را نمیگوید عصبی است و برای او قیافه گزینه است. در کلبه، سلین همچنان با اورهان لج است و حاضر به خوردن صبحانه نیست. اورهان کمی با او بحث میکند سپس کلافه شده و از کلبه بیرون می رود. شوکت به قایق رفته و کامل و جواد را به خاطر گول خوردن از زینب و رفتن داخل سردخانه تنبیه میکند و میگوید که مطمئن است که اگر آنها جای اورهان را میدانستند، او را لو میدادند. کامل و جواد میگویند که به هیچ وجه رییس را نمیفروشند. عتم وساطت میکند تا شوکت دست از تنبیه آنها بردارد.