در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۴ سریال ترکی عشق از نو را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. سریال ترکی عشق از نو (به ترکی استانبولی: Aşk Yeniden) مجموعه تلویزیونی ترکیهای، در ژانر کمدی، عاشقانه است که مهر ۹۹ با دوبله فارسی توسط شبکه های جم در حال پخش می باشد. بازیگران اصلی آن ازگه ازپیرینچی، بورا گولسوی می باشند.
زینب که بدون خبر دادن به خانواده اش، با عشقش اَرتان به آمریکا فرار کرده بود، بعد از اینکه توسط ارتان ترک شد، با پسر چند ماهه اش، نا امید به ترکیه برمی گردد. زینب که نمیداند چه توضیحی دربارهٔ پسرش، به پدر خود بدهد، درمانده سوار هواپیما میشود. از طرف دیگر فاتیح که برای فرار از نامزد اجباریش به آمریکا رفته بود، بعد از شکست عشقی در آمریکا تصمیم به بازگشت به ترکیه میگیرد. داستان این دو که در راه برگشت به خانه با هم آشنا میشوند، قصهٔ سریال عشق از نو ست.که لحظات خنده دار و عاشقانهای را میآفریند.
قسمت ۲۴ سریال ترکی عشق از نو
ایرم به خانه پیش مقدس می آید و یکی از لباس های فاتح را برای او می آورد و میگوید که روز لباس دعا خوانده اند تا از شر زینب خلاص شود. سپس از مقدس میخواهد که سر زینب را گرم کند تا او لباس را به اتاق ببرد. زینب با دیدن ایرم در خانه کلافه می شود و به او طعنه می زند تا زیاد به خانه آنها نیاید، اما ایرم اهمیتی نمیدهد. شوکت که قرار است پیش مریم برود، کامل و جواد را مرخص میکند و میگوید که امروز می توانند استراحت کنند. فاتح مریم را سوار ماشین کرده و به روی او می آورد که از همه چیز خبر دارد و نمیخواهد که زینب آسیبی ببیند. او سپس مریم را پیش شوکت می برد و خودش برمیگردد. مریم و شوکت دوباره بر سر زینب با یکدیگر بحث میکنند. شوکت مریم را سوار ماشین میکند تا جایی ببرد. در خانه، مقدس سعی دارد حواس زینب را پرت کند. زینب کمی بعد از پیش او بلند شده و سمت اتاق می رود. ایرم با دیدن زینب شوکه می شود. زینب با عصبانیت از او بخاطر رفتن به اتاق آنها سوال میکند و ایرم میگوید که لباس فاتح. او که دست او بوده آورده است. سپس در مورد رابطه گذشته خودش و فاتح به زینب زخم زبان می زند.
زینب با عصبانیت با ایرم دعوا کرده و او را بیرون میکند. ایرم با ناراحتی پیش مقدس می رود و از زینب بدگویی میکند. کمی بعد، فادیک به آنجا می رود تا زینب را ببیند. یادگار و آیفر به همراه چند نفر دیگر از زنان محله تصمیم میگیرند به باشگاه بروند تا ورزش کنند. آنها در باشگاه، پسر قصاب خوشتیپ را میبینند و همه او را برانداز میکنند و به عنوان داماد آیفر از او خوششان می آید. زینب از فاتح پیش فادیک گله میکند و میگوید که او مشکوک است و مدام پنهانی با تلفن صحبت میکند و شب نیز بیرون رفته است. فادیک به خاطر رفتارهای سرد زینب به فاتح حق میدهد و از او میخواهد که به فاتح نزدیک شود. مقدس حرفهای آنها را از پشت در می شنود و متوجه می شود که رابطه فاتح و زینب خوب نیست و خوشحال می شود.
کمی بعد فاتح به همراه هدایایی برای سلیم به خانه می آید. گوشی او دوباره زنگ میخورد و او بیرون می رود و زینب دوباره کلافه می شود. کمی بعد خدمتکار هدیه ای به اتاق می آورد و میگوید که برای فاتح است. ایرول، دستیار مریم با فاتح تماس گرفته و میگوید که هیچ خبری از مریم ندارد و اگر جای او را نگوید، او با زینب تماس میگیرد و همه چیز را در مورد مریم به او میگوید. فاتح کلافه شده و سریع از خانه بیرون می رود تا دنبال مریم برود. همان لحظه، زینب در اتاق با باز کردن جعبه ای که برای فاتح آمده، گردنبندی به اسم ایرم می بیند و با عصبانیت پایین می آید.او متوجه می شود که ایرم در حال بیرون رفتن از خانه است و سریع شروع به تعقیب او میکند. ایرم به رستوران می رود و زینب و فادیک او را چک میکنند و وقتی مطمئن می شوند که با او فاتح سر قرار نرفته، خیالشان راحت می شود.
هنگامی که برای اولین بار با استفاده از دکمه ورود به سیستم اجتماعی وارد می شوید، اطلاعات نمایه عمومی حساب شما را که توسط ارائه دهنده ورود به سیستم اجتماعی به اشتراک گذاشته شده است، بر اساس تنظیمات حریم خصوصی شما جمع آوری می کنیم. ما همچنین آدرس ایمیل شما را دریافت می کنیم تا به طور خودکار یک حساب کاربری برای شما در وب سایت خود ایجاد کنیم. پس از ایجاد حساب کاربری، به این حساب وارد خواهید شد.
رد کردنتایید
لطفا کامنت خود را ارسال بفرمایید
موافقت ورود با شبکه های اجتماعی
هنگامی که برای اولین بار با استفاده از دکمه ورود به سیستم اجتماعی وارد می شوید، اطلاعات نمایه عمومی حساب شما را که توسط ارائه دهنده ورود به سیستم اجتماعی به اشتراک گذاشته شده است، بر اساس تنظیمات حریم خصوصی شما جمع آوری می کنیم. ما همچنین آدرس ایمیل شما را دریافت می کنیم تا به طور خودکار یک حساب کاربری برای شما در وب سایت خود ایجاد کنیم. پس از ایجاد حساب کاربری، به این حساب وارد خواهید شد.