خلاصه داستان قسمت ۲۰۸ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۲۰۸ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۲۰۸ سریال ترکی شربت زغال اخته
مری رفته به اتاق عبداله خان که نورسما هم اونجا اومده و بهشون از تصمیمی که گرفتن میگه که اینجوری خیال دو طرف راحته نورسما میگه من برم زودتر خونه به مادرم اطلاع بدم بعد بهتون خبر میدم مری میگه باشه عزیزم شماره منو بزن. نورسما به خانه میره و به پنبه میگه مامان باهم یکم حرف بزنیم؟ نیلای میگه وای خدا یه خبر بد دیگه تو راهه! گورکم میگه چیشده آبجی؟ واقعا میخوای از ما مخفی کنی؟ نیلای میگه ما که بالاخره میفهمیم! نورسما همونجا حرفشو میزنه و میگه امروز مریم دخترخاله شعله اومده بود شرکت و تصمیم دارن که تا وقتیکه حضانت بچه رو نگرفتن او بیاد اینجا از شعله مراقبت کنه و پرستارش بشه او میگه چی؟ اون بچه را هم به زور دارم نگه میدارم مریم کیه دیگه؟ نورسما میگه که شاید فرصتیه تا من خوبی شعله را با بچه اش پس بدم اون بهم اون دوران سختم بهم پناه داد! پنبه قبول میکنه نورسما خوشحال میشه و میره تو اتاقش و به مری زنگ میزنه و خبرو میده او خیلی خوشحال میشه و بعد از قطع تماس با سولماز درمیون میزاره سولماز از خوشحالی گریه میکنه و از مری واسه این کارش تشکر میکنه.
مته خان به عامر پیشنهاد میده تا برن به اجرای مادر ازگی او قبول میکنه. مری با انرژی بالا به خانه پنبه رفته و باهم آشنا میشه پنبه از دخترها میخواد اونا برن تا تنهایی باهاش حرف بزنه او رسوم خانه را بهش میگه در آخر زلفی را صدا میزنه و میگه اتاقشو بهش نشون بده. اتاق مری تو زیرزمینه که مری با دیدن اونجا اول جا میخوره و بعد از رفتن زلفی او با خودش میگه فکر کرده با این چیزا منو فراری میده اون هنوز منو نشناخته سپس با انرژی میره سراغ شعله و باهاش وقت میگذرونه. بعد از چند دقیقه آذرخش بهش زنگ میزنه تا حالشو بپرسه او میگه نگران من نباشین همه چیز خوبه عالیه سپس باهاشون تصویری تماس میگیره و اونا با دیدن شعله خوشحال میشن مری میگه فردا با شعله یه سر میام اونجا سولماز خوشحال میشه. نورسما با گورکم و فاتح نشسته و دارن فیلم میبینن که متوجه میشه گورکم مدام بهش نگاه میکنه و وقتی نورسما میبینتش بهش لبخند میزنه نورسما کلافه میشه و میگه چیزی شده؟ گورکم میگه نه آبجی نورسما کلافه میشه و میره تو اتاقش گورکم به فاتح میگه باهم حرف بزنن و مشکلشونو حل کنن اما فاتح ازش میخواد تموم کنه و انقدر بهش دست نزنه…..