معنی جود
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Munificence
فرهنگ فارسی آزاد
جَوْد، (جادَ، یَجُوْدُ) بذل و بخشش کردن، در سخا و عَطا سبقت گرفتن، زیاد شدن،
جَوْد، باران زیاد،
جُوْد، کرم- بخشش- سخاء،
فرهنگ عمید
کرم، بخشش، عطا،
جوانمردی،
مترادف و متضاد زبان فارسی
بخشش، بذل، بلندنظری، سخاوت، سخا، کرم، جوانمردی، رادی،
(متضاد) خست
فرهنگ فارسی هوشیار
کرم، بخشش، سخا، جوانمردی، دهش
معادل ابجد
13