معنی خوش‌رنگ

لغت نامه دهخدا

خوشرنگ

خوشرنگ. [خوَش ْ / خُش ْ رَ] (ص مرکب) هر چیز که دارای رنگ و رونق نیکو و مطبوعی باشد. (ناظم الاطباء):
نخلستانی است خوب و خوشرنگ
در هم شده همچو بیشه ٔ تنگ.
نظامی.
بلبلی برگ گلی خوشرنگ در منقار داشت.
حافظ.

حل جدول

خوش‌رنگ

آنچه رنگ و نمای دلنواز دارد

فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

خوشرنگ

(صفت) آنچه که رنگش نیکو باشد، هر چه که دارای ظاهری آراسته و مطبوع باشد.

فرهنگ پهلوی

خوشرنگ

خوب چهره، با چهره شاد

معادل ابجد

خوش‌رنگ

1176

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری