معنی خوش‌گذران

حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

خوش‌گذران

شادخوار، نوش‌خوار، عشرت‌طلب، عشرت‌جو، عیاش، عیش‌طلب، کام‌جو، کام‌طلب، لذت‌جو، عیش‌مشرب،
(متضاد) محنت‌کش، تن‌آسا، تن‌پرور

فارسی به انگلیسی

خوشگذران‌

Bon Vivant, Swinging

فرهنگ فارسی هوشیار

خوشگذران

عیاش، تن پرور

واژه پیشنهادی

خوشگذران

مرد عشرت

معادل ابجد

خوش‌گذران

1877

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری