معنی خوش گذراندن
لغت نامه دهخدا
خوش گذراندن. [خوَش ْ / خُش ْ گ ُ ذَ دَ] (مص مرکب) تفرج کردن. گشت و گذار کردن. به عیش و عشرت و راحت و بدون مرارت و زحمت زندگی کردن. (ناظم الاطباء).
حل جدول
تنعم کردن
فارسی به انگلیسی
Frolic
معادل ابجد
1931