معنی خوش گذرانی

لغت نامه دهخدا

خوش گذرانی

خوش گذرانی. [خوَش ْ / خُش ْ گ ُ ذَ] (حامص مرکب) عیاشی. تن پروری. تعیش.

حل جدول

خوش گذرانی

کامرانی

فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

خوش گذرانی

طرف، قناع

فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

خوش گذرانی

Luxus (m), Maske (f), Maskieren

معادل ابجد

خوش گذرانی

1887

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری