معنی پریشانحال
حل جدول
آسیمهسر
مترادف و متضاد زبان فارسی
آشفته، آشفتهخاطر، افسرده، بدبخت، بینوا، پریشان، پریشانخاطر، دژم، زار، سراسیمه، شوریده، مشوش، مضطرب،
(متضاد) آسودهخاطر
معادل ابجد
602