معنی یاوهگو
مترادف و متضاد زبان فارسی
فرهنگ عمید
یاوهگو،
یاوه سرا
یاوهگو، بیهودهگو،
هرزه خا
یاوهگو، بیهودهگو،
هرزه گو
بیهودهگوی، یاوهگو،
هرزه لاف
بیهودهگو، یاوهگو،
هرزه لای
یاوهگو، بیهودهگو،
قلماش
یاوه، هرزه،
یاوهگو، بیهودهگوی،
بوالفضول
بیهودهگو، یاوهگو،
کسی که سؤال بیجا بکند،
بیهوده گو
کسی که سخنان بیمعنی و بیفایده بگوید، یاوهگو،
خشک مغز
فاقد توانایی دریافت افکار جدید، قشری،
یاوهگو،
معادل ابجد
48