حکم سخن چینی از دیدگاه اسلام چیست؟
سخنچینى به عملی اطلاق میشود که غالبا قول دو طرف را به همدیگر رساندن بوده، بنابراین نوعی افشای سرّ میکند و در اسلام از این عمل نهی شده و از گناهان کبیره بوده و عذاب حتمی خداوند را بههمراه دارد.
احکام سخن چینى
سخن چینی مخصوص سخن گفتن نیست، بلکه به غیر سخن هم تعلق می گیرد مانند نوشتن، اشاره و غیره را هم شامل می شود و هر چیزی که صاحبش به افشاء و گفتن آن رضایت نداشته باشد، سخن چینی نامیده می شود.
یکى دیگر از آفات زبان که از رذایل اخلاقى به شمار میرود و انسان را از راه خدا دور میسازد نمّامى و سخن چینى است. قرآن مجید در نکوهش سخن چینى میفرماید:
«وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ.»
«واى بر هر عیبجوى سخن چین.»
قرآن مجید از سخن چین به عنوان «زنیم» یعنى کسى که اصل و نسب روشنى ندارد نام میبرد و این دلیل بر عظمت این گناه است.
راغب اصفهانى میگوید:
«الزَّنیمُ وَ المُزنّم الزَّائِد فِی القَومِ وَ لَیسَ مِنهُم تَشبِیهاً بِالزَّنمتَین مِنَ الشَّاهِ وَ هُمَا المُتَدلِّیتَانِ مِن اِذنِهَا وَ مِنَ الحَلقِ قَالَ تَعَالَى «عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِکَ زَنیمٍ» وَ هُوَ العَبد زَلمه وَ زَنمه أى المُنتَسَب إلَى قَومٍ هُوَ مُعَلَّقٌ بِهِم لَا مِنهُم.
زنیم به کسى گفته میشود که به طایفهاى منسوب شده ولى در واقع از آنها نیست. [سپس میگوید:] ریشه این لغت از «زنمه» به معنى زائده و آویزه گوش و حلق گوسفند گرفته شده است. گویى شخص سخن چین در میان قوم خود یک موجود زیادى و وصله ناهمرنگى است که بدون دلیل به آنها منتسب شده و در واقع اصل و نسب روشن و درستى ندارد.»
مرحوم فیض کاشانى نیز در محجّه البیضاء از عبداللّه بن مبارک نقل میکند: زنیم کسى است که از زنا متولد شده و همه چیز را در همه جا بازگو میکند. سپس میگوید: عبداللّه بن مبارک این تفسیر را از آیه شریفه «عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِکَ زَنیمٍ» برداشت کرده است.
خلاصه این که اگر نطفه کسى از طریق مشروع بسته شود مرتکب چنین گناه بزرگى نمیشود.
سرانجام نمّام (سخن چین) از دیدگاه قرآن
قرآن مجید به کسانى که با نمّامى و سخن چینى آتش کینه و عداوت را میان مردم بر میافروزند هشدار میدهد و آنان را به عذاب دوزخ تهدید میکند، چنانکه در باره یکى از همسران ابى لهب به نام امّ جمیل میفرماید:
«وَ امْرأتُهُ حَمّالَهَ الْحَطَبِ.»
«زن او [: ابى لهب] آن هیزم کش آتش افروز نیز اهل جهنم است.»
فخر رازى در این باره که چرا به زن أبو لهب «حمّاله الحطب» گفتهاند چهار جهت ذکر میکند که در اینجا به دو مورد آن اشاره میکنیم:
امّ جمیل به خاطر مخالفتى که با پیامبر اکرم(ص) داشت شب هنگام خار و هیمه بر سر راه آن بزرگوار میریخت و بدین وسیله رسول خدا(ص) را آزار میداد.
علّت دیگر این است که چون کار او نمّامى بود وى را «حمّاله الحطب» یعنى آتش بیار معرکه نام نهادهاند. به هر حال، چون أبولهب خود آتش افروز بود، زن او نیز فتنه انگیز بود و در این راه کوشش بسیار میکرد و تا آنجا که قدرت و توان داشت از پیامبر اکرم(ص) و اصحاب ایشان اخبارى کسب میکرد و آن را به مشرکان و بت پرستان گزارش میداد و به همین جهت خداى متعال این گونه از وى به بدى نام میبرد و او را مستحق آتش میداند و به طور کلّى سرنوشت هر کس که نمّامى کند آتش دوزخ است.
نمّامى از دیدگاه روایات
در روایات اسلامى نیز در مذمّت سخن چینى تأکید زیادى شده است که برخى از آنها از نظرتان میگذرد.
نمّام شریرترین افراد است.
رسول خدا(ص) فرمود:
«ألا أُنَبِّئُکُم بِشِرارِکُم؟ قَالُوا: بَلَى یَا رَسُول اللّه قَالَ: المَشَّاءُونَ بِالنَّمِیمَهِ المُفرَّقُونَ بَینَ الاَحِبَّه، البَاغُونَ لِلبُرَاءِ المَعَایِبِ.»
«آیا شما را به بدترین افرادتان آگاه نکنم؟ عرض کردند: چرا اى رسول خدا.
فرمود: بدترین افراد آنهایى هستند که به سخن چینى میروند و در میان دوستان جدایى میافکنند و در جستجوى عیب براى افراد صالح و پاکدامناند.»
امیر مؤمنان(ع) فرمود:
«شِرَارُکُمُ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِیمَهِ الْمُفَرِّقُونَ بَیْنَ الْأَحِبَّهِ الْمُبْتَغُونَ لِلْبُرَآءِ الْمَعَایِب.»
«بدترین شما کسانى هستند که سخن چینى میکنند و میان دوستان جدایى میافکنند و دنبال عیوب افراد پاکدامن میروند.»
و در ضمن حدیثى از رسول خدا(ص) نقل شده است که فرمود:
«… وَ إنَّ أبغَضَکُم إلَى اللّه المَشَّاءُونَ بِالنَّمِیمَهِ بَینَ الاَحِبَّهِ المُفَرِّقُونَ بَینَ الاَحزَابِ المُلتَمِسُونَ لِلبُرَاءِ العَثَراتِ.»
«… دشمنترین شما نزد خدا کسانى هستند که براى سخن چینى بین دوستان کوشش میکنند و جمعیّتهاى متشکّل را پراکنده میسازند و کارشان تفرقه افکنى میان انجمنها و عیبجویى از پاکان و نیکان است.
سخن چینى و عذاب قبر:
حضرت على(ع) فرمود:
«عَذَابُ الْقَبْرِ مِنَ النَّمِیمَهِ وَ الْغِیبَهِ وَ الْکَذِبِ.»
«عذاب قبر به خاطر سخن چینى و غیبت و دروغ است.»
و نیز فرمود:
«عَذَابُ الْقَبْرِ یَکُونُ مِنَ النَّمِیمَه.»
«عذاب قبر به خاطر سخن چینى است.»
سخن چین وارد بهشت نمىشود:
در روایات متعددى به این مطلب تصریح شده است که سخن چین و کسى که براى برهم زدن وحدت مردم قدم بر میدارد و عامل تفرقه و جدایى بین مسلمین میشود اهل بهشت نیست.
رسول اکرم(ص) فرمود:
«لَا یَدْخُلُ الْجَنَّهَ نَمَّامٌ.»
«سخن چین وارد بهشت نمیشود.»
و در حدیث دیگرى فرمود:
«لَا یَدْخُلُ الْجَنَّهَ قَتَّاتٌ.»
«قتّات [: سخن چین] وارد بهشت نمیشود.»
امام باقر(ع) فرمود:
«الْجَنَّهُ مُحَرَّمَهٌ عَلَى المُغتَابِینَ وَ المَشَّائینَ بِالنَّمِیمَهِ.»
«بهشت بر غیبت کنندگان و سخنچینان حرام است.»
و در حدیث دیگرى فرمود:
«مُحَرَّمَهٌ الْجَنَّهُ عَلَى الْقَتَّاتِینَ، الْمَشَّائِینَ بِالنَّمِیمَه.»
«بهشت بر قتّاتین یعنى کسانى که براى فساد بین مردم گام بر میدارند حرام است.»
امام صادق(ع) فرمود:
«أَرْبَعَهٌ لَا یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ الْکَاهِنُ وَ الْمُنَافِقُ وَ مُدْمِنُ الْخَمْرِ وَ الْقَتَّاتُ وَ هُوَ النَّمَّامُ.»
«چهار کس از رفتن به بهشت محرومند:
- کاهن
- منافق
- دائم الخمر [آن که به خوردن شراب معتاد است]
- سخن چین
پیامبر اکرم(ص) فرمود:
«یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَرَّمْتُ الْجَنَّهَ عَلَى الْمَنَّانِ وَ الْبَخِیلِ وَ الْقَتَّاتِ وَ هُوَ النَّمَّام.»
«خداى عزّ و جلّ میفرماید: بهشت را بر چند گروه حرام کردهام که یکى از آنها سخن چین است.»