خلاصه استان قسمت ۱۵ سریال ترکی بن بست قلب Yürek Çikmazi

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۵ سریال ترکی بن بست قلب را برایتان گذاشته ایم، تا قسمت آخر سریال همراهمان باشید. سریال بن بست قلب به کارگردانی بهادیر اینجه و سردار گوزلکلی در سال ۲۰۲۲ ساخته شده است. این سریال محصول کشور ترکیه و در ژانر درام و خانوادگی می‌باشد. «بن بست قلب»، داستان خانواده ای است که از روستایی به استانبول کوچ می کنند. جنت که از زمان جوانی همیشه روی پای خودش ایستاده، با ییلماز ازدواج می کند و از روستای خود به استانبول می آید. خشونت ییلماز در طی سال ها باعث می شود جنت به سراغ وکیلی به نام زینب برود و پس از این اتفاق، زندگی خانواده آن ها برای همیشه تغییر می کند. در این سریال عایشه بینگل، ایرم هلواچی اوغلو، دیلارا آکسویک، بیهتر دینچل و جمال توکتاش به هنرمندی پرداخته‌اند.

قسمت ۱۵ سریال ترکی بن بست قلب
قسمت ۱۵ سریال ترکی بن بست قلب

قسمت ۱۵ سریال ترکی بن بست قلب

پیامی که جنت فکر می‌کرده قبل از مرگش برای خلیل فرستاده یک نفر برای ییلماز فرستاده. همین تهدیدی میشه برای او که امکان باز شدن دوباره پرونده وجود داره، به خاطر همین ییلماز به شدت به هم می‌ریزه و کلافه میشه. تو ماشین بیرسن به خلیل میگه همان روزی که مادر مرد رفته بودم صبح اونجا که صبحانه ببرم اما بابا درو باز نکرد و به داخل راهم نداد خلیل عصبی میشه و میگه چرا همینا رو تو بازجویی نگفتی؟ با سکوتت باعث شدی اون هیولا قسر در بره سپس با عصبانیت به طرف دادستان میره و بهش میگه ماجرا رو. دادستان بهش میگه این دلیلی نمی‌شه که بخوایم بگیرمش و مشکوک بشیم تازه پرونده مختومه اعلام شده! خلیل بهش میگه پس منم همین امشب میرم حسابمو با اون مرتیکه صاف می‌کنم اگه کاری نکنین! دادستان از رفتار و حرف‌های او مجبور می‌شه بازداشتش کنه.

زینب با جانر در مهمانی حضور داره که دادستان بهش زنگ می‌زنه و خبر بازداشت شدن خلیل را بهش میده او کلافه می‌شه و سریعاً خودشو به اونجا می‌رسونه. زینب پیشش میره و میپرسه که چیشده او ماجرای بیرسن را که به دم در خانه پدرش رفته بود تعریف میکنه و با حرص میگه که انگار نه انگار دختر اون زن بوده با بی اعتنایی رفته! سپس سر خودش داد میزنه و خودشو مقصر میدونه و شروع میکنه و خودزنی کردن و به در و دیوار مشت زدن که مامورها میان دست و پاشو میبندن. فوندا به خلیل زنگ میزنه و میگه که یه زن و بچه اومدن باهات کار دارن آنها سریعا به اونجا میرن و زینب بهش میگه که من هستم عدالت برقرار میشه نگران نباش. خلیل و زینب وقتی میرسن اون زن بهش میگه مادرت وقتی برای من کار میکرد با گوشیم چندباری بهت زنگ زده بود به خاطر همین شماره منو تو گوشیش به اسم پسرم سیو کرده بود چند وقت قبل برام یک پیام صوتی فرستاد که انگار می‌خواسته واسه تو بفرسته اما از وقتی که شوهرم اون پیامو شنیده گوشیمو گرفته و دیگه بهم نمیده. خلیل کنجکاو میشه و از طرفی زینب متوجه میشه که پیام روز فوت جنت برای خلیل فرستاده شده بود. شوهر اون زن پیش ییلماز میره و او را تهدید می‌کنه که اگه می‌خوای این پیام صوتی به دست پسرت یا پلیس نرسه باید بهم ۱۵۰ هزار تا بدی ییلماز هم از اینکه پرونده دوباره باز نشه و اون محکوم نشه قبول می‌کنه.

بیشتر بخوانید؛

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی بن بست قلب

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا