خلاصه استان قسمت ۵ سریال ترکی بن بست قلب Yürek Çikmazi

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۵ سریال ترکی بن بست قلب را برایتان گذاشته ایم، تا قسمت آخر سریال همراهمان باشید. سریال بن بست قلب به کارگردانی بهادیر اینجه و سردار گوزلکلی در سال ۲۰۲۲ ساخته شده است. این سریال محصول کشور ترکیه و در ژانر درام و خانوادگی می‌باشد. «بن بست قلب»، داستان خانواده ای است که از روستایی به استانبول کوچ می کنند. جنت که از زمان جوانی همیشه روی پای خودش ایستاده، با ییلماز ازدواج می کند و از روستای خود به استانبول می آید. خشونت ییلماز در طی سال ها باعث می شود جنت به سراغ وکیلی به نام زینب برود و پس از این اتفاق، زندگی خانواده آن ها برای همیشه تغییر می کند. در این سریال عایشه بینگل، ایرم هلواچی اوغلو، دیلارا آکسویک، بیهتر دینچل و جمال توکتاش به هنرمندی پرداخته‌اند.

قسمت ۵ سریال ترکی بن بست قلب
قسمت ۵ سریال ترکی بن بست قلب

قسمت ۵ سریال ترکی بن بست قلب

ییلماز در محله در حال راه رفتن است که زینب را می‌بیند سوار یک ماشین میشه و میره او به دم در مغازه میره و از یوسف می‌پرسه مهمان چه کسی بود؟ یوسف میگه نمی‌شناختم ولی مامانم اونو وکیل خطاب کرد ییلماز میگه چیکار داشت؟ چی می‌گفت؟ یوسف میگه نمی‌دونم من اونجا نبودم چون اومدم مغازه. ییلماز به خانه بیرسن میره و مادر شوهرش بهش تسلیت میگه سپس میگه جنت خیلی زن خوبی بود حتی ۱۰ سال هم ازت کوچکتر بود خیلی جا داشت برای زندگی کردن ییلماز بهش میگه آره ولی تو هنوز سرپایی مثل اینکه پرستار خیلی خوبی داری! سپس به آشپزخانه پیش بیرسن میره و ازش می‌پرسه وکیل چیکار داشت؟ او میگه دنبال خلیل می‌گشت یلماز میگه تو چی گفتی؟ بیرسن میگه گفتم ندیدمش و با هم در ارتباط نیستیم آخرین بار مراسم خاکسپاری اونم از دور دیدمش ییلماز کارت ویزیت وکیل را می‌بیند و میگه این از جون من چی می‌خواد؟ تمام تلاششو می‌کنه که منو گیر بندازه! جانر به منشیش میگه تا به زینب خبر بده برای یه جلسه به دفترش بیاد زینب تو دفترش از ایلول میپرسه از فیلم‌های دوربین مداربسته فهمید بلایی که سر ماشین آوردن کار کی بوده یا نه؟

ایلول میگه نه هنوز نفهمیدیم همون موقع منشی جانر زنگ می‌زنه و میگه که جلسه پیش اومده و باید پیش جانر بیاد زینب به ایلول میگه نمی‌خواد من خودم ماجرارو برای جانر تعریف می‌کنم. در خانه تورگوت و پریهان صحبت می‌کنند و تورگوت میگه اگه واقعاً ییلماز اون بلارو سر جنت آورده و کشته باشتش چی؟ خودمون خوب می‌دونیم که ییلماز چه بلایی سر جنت و بچه‌ها می‌آورد! هنوز که هنوزه هم ‌بچه هایش را اذیت می‌کند خلیل عاقل بود که گذاشت و رفت از همه بیشتر فریده بیچاره است چون چسبیده بهش و داره خونشو می‌مکه! سپس میگه وضعیت اصلاً خوب نیست‌. در مغازه یوسف موقع حساب کردن غذای مشتری مبلغ بیشتری بهش برمی‌گردونه که ییلماز وقتی متوجه میشه ازش لیوان آبی می‌خواد و جلوی همه رو صورتش می‌ریزه یوسف ناراحت میشه و با گریه و بغض از اونجا میره‌.

زینب در شرکت به جانر ماجرارو میگه همان موقع ایلول به زینب پیام میده که جای خلیل را پیدا کرده جانر که متوجه شده اون کار زیر سر خلیل بوده بعد از رفتن زینب به پلیس زنگ می‌زنه و گزارش میده زینب به دم در خانه خلیل رفته که همسایه‌اش میگه نیست او شماره‌اش را بهش میده تا به دست خلیل برسونه خلیل بعد از گرفتن شماره زنگ میزنه که زینب باهاش تو یه کافه قرار میزاره تا حرف بزنن. ییلماز به خانه میره که بیرسن ازش سراغ یوسف را می‌گیره او میگه از کجا بدونم اون کجاست؟ سپس پیش مهمت میره و میگه می‌خوام دخترمو به خانه خودمون ببرم. قبل از رفتن به کافه پلیس‌ها خلیل را دستگیر می‌کنند و به اداره می‌برند زینب هرچی منتظر می‌مونه می‌بینه خبری از خلیل نیست سپس بهش زنگ می‌زنند و میگن که کسی که به ماشین صدمه زده بود را دستگیر کردند او وقتی به آنجا میره و با خلیل روبرو میشه پلیس بهش میگه ایشون خلیل تاکین هستند کسی که به ماشین صدمه زده زینب جا می‌خوره‌…

بیشتر بخوانید؛

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی نشاط زندگی Hayatim Nesesi

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا