خلاصه داستان قسمت ۱۱۷ سریال ترکی تازه عروس yeni gelin + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۱۱۷ سریال ترکی تازه عروس می باشید. برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکی تازه عروس، سریال کمدی و محبوب است که پخش خود را در سال ۲۰۱۷ از شبکه Show Tv ترکیه آغاز کرد و در طول ۳ فصل در سال ۲۰۱۸ به اتمام رسید. این سریال پرطرفدار اکنون با دوبله فارسی پخش خود را در شبکه جم تی وی آغاز کرده است. این سریال از تاریخ ۱۹ شهریور ماه ۱۴۰۱ هرشب راس ساعت ۲۲:۰۰ شروع می شود. این سریال دربرگیرنده ی صحنه های خنده دار و بعضا احساسی هست. این قصه ی یک دختر شهرنشین وجوان است که عاشق پسری قبیله نشین از منطقه ی آنادولی ترکیه میشود و عروس آنها میشود…

قسمت ۱۱۷ سریال ترکی تازه عروس
قسمت ۱۱۷ سریال ترکی تازه عروس

خلاصه داستان قسمت ۱۱۷ سریال ترکی تازه عروس

آسیه و عایشه وقتس میبینن که معتبر با آره برقی اومده حسابی میترسن و سعی میکنن تا آرومش کنن ولی معتبر با آره برقی میره سمتشون که اونا فرار میکنن سپس التماس میکنن تا دستشو به خونشون آلوده نکنه معتبر میگه راست میگین چرا من آلوده کنم؟ خودتون یا خودتونو بکشین یا همدیگرو و آره برقی را وسط میزاره و با خنده شیطانی از اونجا میره. آنها با دیدن ازه برقی نگاهی به همدیگه میکنن و به طرفش می دوند که زنجیر اجازه نمیده از یه حدی بیشتر برن و سرجاشون میشینن. هازار از بلا میپرسه الان ما داریم میریم واقعا؟ بلا میگه نه با یه تیر دو نشون میزنیم هم به مسافرت کاری که باید بریم میریم هم باباقلندر فکر میکنه ما رفتیم و دلش واسمون تنگ میشه. آنها وقتی باهمدیگه در حال جمع کردن لباس هستن باهم حرف میزنن که قلندر صداشونو میشنوه و مطمئن میشه که میخوان برن. هازار و بلا وقتی درو باز میکنن قلندر می افتد که هازار میگه فالگوش وایساده بودی؟ قلندر میگه نه داشتم دنبال تسبیحم میگشتم! کامیل و کامیلا هم در حال جمع کردن وسایلشون هستن که کامیلا میپرسه بریم استانبول منو طلاق میدی؟ کامیل میگه نه بابا اگه میخواستم بدم که همینجا میدادم! کامیلا انقدر این حرفو تکرار میکنه که کامیل عصبی میشه و میگه اه بس کن دیگه دیوونم کردی! وقتی از خونه بیرون میزنه میبینه که قلندر اونجاست و میگه خیر باشه اینجا چیکار میکنی؟ قلندر میگه دنبال تسبیحم بودم! کامیل میگه اومدی ببینی دارم میرم یا نه؟ آره دارم میرم و بعد از کمی بحث کردن از اونجا میره. کامیلا از قلندر میخواد تا کمکش کنه خونه و زندگیش بهم نریزه قلندر میگه اگه قول بدی به زندگی پسر و عروسم کاری نداشته باشی کمکت میکنم! ترکمن میره پیش شیرین که میبینه حال اصلا خوبی نداره و ازش میخواد چند لقمه بخوره.

شیرین میگه فکر میکنی چی میشه؟ آخرش چه اتفاقی می افته؟ ترکمن گزینه هایی که احتمال داره اتفاق بیوفته را میگه شیرین با شنیدن اونا میترسه و در آخر ترکمن از غر زدن‌ش و گریه کردنش خسته میشه و با عصبانیت میره. قلندر پیش کامیل میره و میگه چطوره یه دوئل راه بندازیم! اگه ببازین باید بمونین اگه ببرین میتونین برین. آنها دوباره بازی که قلندر به پاهاشون ضربه میزنه و اونا باید حین زدن با چوب بزنن رو دستش که موفق نمیشن در آخر کامیلا عصبی میشه و با چوب میزنتش که کامیل جلوشو میگیره و قلندر بغلشون میکنه و میگه ببینین آخر باختین حالا باید به جای رفتن موندنو انتخاب کنین من نمیخواما قانون بازی میگه و میخنده ریز ریز. گلستان روی زخم پای اسکندر گوشت میزاره و میبندد ترکمن به اونجا میره و میگه اون پاش سوخته باید ماست بزاری نه گوشت! گلستان میگه سوختگی کجا بود؟ تیکه تیکه شده! بعد از رفتن اسکندر و گلستان، ترکمن دوباره شروع میکنه با عصبانیت غر زدن که مسلم میگه باز رگ ترشیدگیت زد بالا؟ ترکمن بعد از دعوا کردن میره از اونجا. کامیل تو اتاق غر میزنه که دیدی دوباره موندگار شدیم اینجا! کامیلا میگه نه که تو بدت اومد! من که میدونم تو دلت غوغاییه از خوشحالی! بعد از چند دقیقه بلا و هازار میان و میگه اینجا چخبره؟ هنوز چمدونتونو نبستین که! آنها میگن ما منصرف شدیم و میخوایم بمونیم البته مجبور شدیم! سپس میپرسه شما دارین میرن؟ بلا میگه آره ولی داریم میریم اوکراین واسه پرتقال ها ولی باباقلندر اینو نمیدونه! کامیل میگه فکر خوبیه باهمدیگه میریم. اسکندر و گلستان میان پیش قلندر و دوباره تلاششونو میکنن تا ببخشنش. هازار و بلا در حال سوار ماشین شدن هستن که گوکان زنگ میزنه و سراغ عایشه و آسیه را میگیره او میگه اینجا نیستن آفت میگه پس حتما خونه مامان معتبر رفتن بریم اونجا.

عایشه تو انبار با ناله داد میزنه که دارم از گشنگی میمیرم! آسیه میگه نگران نباش هیچیت نمیشه! آسیه عصبی میشه و ازش میخواد تا ساکت بشه. عایشه به آسیه زل میزنه و میگه رون هات بد نیستا! گردن خوبی هم داری! آسیه میگه تو واقعا میخوای منو بخوری؟ بسه دیگه! دیوونه شدی؟ بعد از چند دقیقه کل کل کردن اونا معتبر با یه لیوان آب و یخورده نون اونجا میاد عایشه لیوان آب را میخوره که آسیه با عصبانیت میگه مگه ندیدی چقدر تشنه ام بود همشو خوردی؟ سپس آسیه نو را برمیداره و گوشه ای میشینه و میخوره عایشه ازش میخواد تا کمی نون بهش بده ولی آسیه میگه مگه آب دادی تا نون بدم بهت؟ و جلوش میکنه و نون میخوره عایشه مدام گریه میکنه و ازش نون میخواد. خان کنار باربیکیو در حال کباب درست کردنه که معتبر به اونجا میاد و میگه بوی گوشت منو کشوند اینجا! سپس میگه بزار روش دنبه بزاریم بوش کل آدانارو برداره! خان میگه چرا میخوای بوش همه جارو برداره؟ معتبر با کلافگی میگه به توچه؟ عایشه به نون خوردن آسیه نگاه میکنه و ازش میخواد تا یه لقمه نون بهش بده اما آسیه میگه نه میخوام بقیه شو بزارم عصر بخورم عایشه میگه من دیگه تا عصر زنده نمیمونم! یکدفعه بوی کباب همه جا میپیچه که عایشه گریه میکنه و میگه معتبر داره این کارو میکنه تا منو شکنجه بده! آسیه از دستش کلافه میشه و بهش میگه اه خسته ام کردی بیا این نونو بخور فقط ساکتشو سرم رفت! عایشه خوشحال میشه و میگه خدا خیرت بده سپس نون را میگیره و توهم میزنه که داره کباب میزاره لاش و میگه به به عجب لقمه ای شده سپس با بغض میخوره که آسیه میخنده و میگه قربونت برم فسقلی!…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی تازه عروس yeni gelin

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا