خلاصه داستان قسمت ۱۱۸ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۱۸ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۱۱۸ سریال ترکی شربت زغال اخته
سر میز شام دوعا بحث ازدواجو پیش میکشه و میگه من میخوام ازدواج کنیم ولی فاتح نمیخواد همگی تعجب میکنن و میگن چی؟ پنبه میگه یعنی چی؟ شیرمو حلالت نمیکنم! عبداله خان میگه راست میگه فاتح؟ او تایید میکنه و میگه آره من قبول نکردم چون میخواست باهام ازدواج کنه بعد حضانت بچه رو بگیره و طلاق بگیره همه دوباره جا میخورن فاتح به دوعا میگه حقیقت نداره؟ همین نبوده نقشه ات؟ دوعا کلافه و عصبی میشه و بعد از کمی بحث و دعوا جمره را برمیداره و به بالا میره. تو خونه روزگار آنها متوجه میشن که ارطغرل با سرآشپزی که روزگار دعوتش کرده بیاد آشناست و سرآشپز بهشون میگه که وقتی میخواستم کترینگ خودمو بزنم ارطغرل خان حمایتم کرد و راهو بهم نشون داد همه آنها از این توابع ارطغرل خوششون میاد. دوعا و فاتح تو اتاق باهم دعوا میکنن و فاتح میگه ازم متنفری نمیخوای باهام باشی برو کسی جلوتو نگرفته دوعا میگه میرم ولی با بچه ام! فاتح میگه چجوری؟ حضانت بچه با منه! آنها باهم دعوا میکنن و صداشون میره بالا که پنبه میره پیششون ومیگه بس میکنین یا نه؟ اینجا خونه منه حق ندارین صداشونو بزارین رو سرتون! فاتح میخواد حرف بزنه که پنبه میگه مامان و زهرمار بابات تو این سن رفته تو اتاقش با کسیم حرف نمیزنه دوتا نوزاد تو این خونه ست! خجالت بکشین اگه میخواین داد و هوار راه بندازین جفتتون برین بیرون و میره. پنبه به نورسما زنگ میزنه تا با اون کمی درد و دل کنه که از صداش میفهمه مریض شده او به عبداله خان میگه.
فردای آن روز سر میز صبحانه نیلای و مصطفی که باهم تصمیم گرفتن برن برای ختنه بچه شون میگن که روز معاینه بچه ست میرن پیش دکتر پنبه میخواد باهاشون بره که دوعا میگه من جایی میخوام برم شما از جمره مراقبت میکنین؟ او با خوشحالی قبول میکنه. آذرخش میره پیش روزگار و میگه چیشد؟ خبری شد؟ روزگار میگه نه آصلی هم میگه از گزارش پلیس ها هم چیزی درنیومد چون پیگیری کردن و اونا گفتن که اصلا اونا همچین درخواستی نداشتن حتما از این خبرهای سرکاری بوده. آذرخش دست بردار نیست و میگه آدرسشو بده بهم خودم پیگیری میکنم. فاتح و دوعا رفتن سر قرار با وکیل و اونجا فاتح میگه دوعا ادعاش میشه که میتونه حضانتو بگیره خواستم واقعیتو از دهن خودتون بشنوه وکیل میگه بله که میتونه تو پرونده هایی برنده شدم که درصد برنده شدنم ۰٪ بوده فاتح بهش میگه که من به آتو دیگه از دوعا دارم خیانت وکیل جا میخوره و دوعا بهش میگه به دروغ بوده الکی گفتم وکیل عصبی میشه و میگه گفته بودم صداقت واسم خیلی مهمه سپس بهش میگه برو دنبال یه وکیل دیگه و میره دوعا عصبی میشه و میره. نیلای و مصطفی با عامر رفتن و عبداله کوچولو را ختنه میکنن. عبداله یوسف را فرستاده خونه نورسما تا دکتر ببره برای نورسما یوسف به عبداله خان میگه که خونه خیلی سرده عبداله خان با پنبه به اونجا میرن تا حالشو بپرسن و برای خانه کمی خرید هم کردن. از نورسما میپرسه عبداله که چرا خونه سرده؟ نورسما میگه شوفاژ ها فکر کنم خرابه گرم نمیکنه. عبداله خان که میدونه واسه قبض روشن نکردن کلافه و عصبی میشه. آذرخش به آدرسی که روزگارداده میره…