خلاصه داستان قسمت ۱۲ سریال ترکی حباب + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۱۲ سریال ترکی حباب را قرار داده ایم ما را تا آخر این پست همراهی کنید. فرهان پول رشوه خواران ، گلاهبرداران وافراد که با سود جویی ناشایسته ثروتمند شده اند می دزد و با این پول به جوانان فقیر محله خود کمک می کند ، آنها را آموزش می دهد و به خانواده هایشان کمک می کند، ماجرا از مرگ غیر منتظر شروع می‌شود و زندگی او را تغییر می دهد ، این اتفاق او را نه تنها با آرمان هایش بلکه با عشقش محک می‌سازد. بازیگران سریال ترکی حباب با اسم قدیمی ولگرد عبارتنداز؛ Kaanapali Yildirim _ Biran Damla Yilmaz_ Seray Kaya _ Sarp Akkaya _ Edip Tepe li _ Engin Alkan_ Melisa Dogu

داستان قسمت ۱۲ سریال ترکی حباب
داستان قسمت ۱۲ سریال ترکی حباب

داستان قسمت ۱۲ سریال ترکی حباب

فرهان تو پشت بوم خانه اش رفته و با خودش صبحانه برده از طرفی مژده هم صبحانه شو برده دم پنجره اتاقش و همدیگرو از دور میبینن و باهم صبحانه میخورن. غنچه و اردم رفتن طبق گفته فرهان خونه میبینن تا به اونجا بره و از ضیاء دور باشه وقتی برمیگردن و بهش میگن که کی اسباب کشی میکنی؟ او میگه من نمیرم من برعکس شما عمل میکنم شما میگین دور بشیم از ضیاء ولی من میگم نزدیکش بشیم از کلیدش واسه همه مون یکی بساز بدهکه هرکی خواست فعلا ازش استفاده کنه. شب همگی میرن بالاپشت بوم خونه فرهان و با باند آهنگ با صدای زیاد پخش میکنن که همه از شنیدن آهنگ جا میخورن و همخوانی میکنن. مژده میره دم پنجره که با دیدن فرهان لبخند میزنه و همدیگرو میبینن و لبخند میزنن. فردای آن روز نقشه شونو میخوان عملی کنن و اورهان حاضر میشه تا با ایپک برن سر قرار با سینا عموی ایپک تو هتل و بقیه سر جاهاشون میرن. دوتا از دوستای فرهان سینارو تعقیب میکنن که میبینن با ضیاء و خریدار خارجی قرار داشته. اونجا کیف پولی که ضیاء از خریدار گرفته را به تان میده تا با دوستش از اونجا برن. بعد از رفتنشون پلیسا میان و خریدار و ضیاء را با خودشون میبرن دوستای فرهان هم جا میخورن و میگه چخبره؟

از طرفی یکسری دیگه از دوستای فرهان خودشونو پلیس جا زدن و تو ایست بازرسی تان و دوستشو از ماشین دور میکنن و یه نفر دیگه میره کیفو از تو ماشین برمیداره و میره تان عصبی میشه و به دوستش میگه بدجور رکب خوردیم! او کیفو برمداره و میره سمت محل و خانه فرهان که اردال اونو میبینه و به تان خبر میده. آنها میرن به محل بچه ها و شیشه را میشکونن آنها بیرون میرن و میگن چیکار میکنی؟ تان میگه کیف پولمو بیارین تا اینجارو خراب نکردم رو سرتون! اردم میره جلو و باهاشون درگیر میشه که همه با هم دعوا میکنن تو دعوا لاستیک و اردم چاقو میخورن. ایپک زودتر به هتل میره که اونجا اتفاقی مادرشو میبینه که از اتاق سینا بیرون میاد و او را عشقم خطاب میکنه و همو میبوسن ایپک شوکه و مخفی میشه. بعد از رفتن مادرش او که حسابی تعجب کرده یه آرامی اشک میریزه که وقتی میخواد از هتل بیرون بره با اورهان روبرو میشه و گریه میکنه که اورهان او را بغل میکنه و آرومش میکنه همان موقع مژده میاد و اونارو میبینه و اورهان را فرهان صدا میزنه که ایپک شوکه میشه و یاد روزهایی میوفته که اسم فرهان را شنیده بوده و با تعجب میگه تو فرهان دورایی!….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی حباب + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا