خلاصه داستان قسمت ۱۲ سریال ترکی گلجمال + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای قسمت ۱۲ سریال ترکی گلجمال را قرار داده ایم. با ما همراه باشید. سریال گل جمال (Gülcemal) یکی از موردانتظارترین سریالهای جدید ترکی است که با استقبال فوقالعادهای پس از انتشار روبهرو شد. داستان سریال گل جمال حول محور شخصی به همین نام میچرخد. مورات اونلامیش ، ملیس سزن، ادیپ تپلی، نایلای اردونماز ، آتیلا شندیل بیرجه آکالای مروه سوی و… بازیگران اصلی این سریال هستند.
قسمت ۱۲ سریال ترکی گلجمال
آدم های گلجمال اون دوتا پسری که کیف گل اندام را دزدیده بودن پیدا میکنن و پیش گلجمال میبرن. گلجمال به خاطر دزدی کردنشون سرزنششون میکنه و از وجود پیراناها تو دریاچه میگه سپس به افرادش میگه که بندازنشون تو آب تا مجازات بشن اون دوتا بچه التماس میکنن و ازش میخوان ببخشتشون و میگه که خود آبجی گل اندام ازمون خواست تا کیفشو بدزدیم گلجمال جا میخوره و از اونجا میره. وفا به بچه ها میگه مگه اینجا آمازونه که پیرانا داشته باشیم! سپس به آدم هاشون میگه تا بهشون غذا بده و بزارن برن. گلجمال تو اتاقش خواهرشو صدا میزنه و میپرسه دلیل کارش چی بوده اون میگه میخواستم مرت واسه خودم برگرده نه به زور و ترسی که از تو داره و از گلجمال میخواد به مرت چیزی نگه او قبول میکنه. دوا طبق نقشه آرمان پیش رفته و سوار ماشینی میشه تا بره استانبول اما تو جاده میبنن که راه بسته ست و ماشینی خراب شده وقتی راننده پیاده میشه او را بیهوش میکنن و به طرف دوا میرن او را به زور سوار ماشین میکنن و با خودشون میبرن. دوا ازشون میپرسه از کجا منو پیدا کردین؟ و داد میزنه که یکی از اون آدما میزنه تو دهنش تا آروم بگیره دوا میگه شما از طرف گلجمال نیستین اون هرچقدر ازم عصبانی باشه خودش میاد اصلا اجازه نمیده منو بزنین و میگه شما کی هستین؟ و بیشتر میترسه.
آرمان تو خونه میخواد بره پیش ظفر مادرش که حرف های اونو میشنوه و متوجه میشه که آدم های اون دوارو دزدیدن و میخواد بلایی سرش بیاره که نخواد دیگه از اونجا فرار کنه! آرمان با خودش میگه تو دیگه کی هستی مامان؟ داری چیکار میکنی؟ و به طرف خانه گلجمال راهی میشه. گلجمال متوجه شده که دوا رفته و با ناراحتی نشسته و با فیروزه که داره آرومش میکنه درد و دل میکنه و میگه من بهش اعتماد کرده بودم! دوا به بهونه دستشویی به سرویس تو پمپ بنزین میره و از اونجا به گلجمال زنگ میزنه اما نمیتونه حرف بزنه و فقط گریه میکنه گلجمال میفهمه که تو موقعیت خوبی نیست و به مشکل خورده و ازش میخواد گوشی خاموش نشه و لوکیشنشو میبینه و با سرعت با وفا میخواد بره که آرمان را میبینه اونجا آرمان بهش حرف هایی که از طفر شنیده را میگه. بعد از رفتن گلجمال و وفا از اونجا ظفر دنبال آرمان اومده و میبرتش سمت فرودگاه آرمان میگه چخبره؟ من جایی نمیرم اما ظفر به زور اونو میفرسته تا از گیت رد بشه و به طرف لندن راهی بشه.
دوا هنگام بیرون اومدن از سرویس درو میزنه تو صورتش و اسلحه اش را برمیداره او به پاش شلیک میکنه و از اونجا فرار میکنه که یه نفر دیگه تو سرش میزنه و بیهوش میشه. اونا با خودشون میگن ظفر خانم بیچارمون میکنه سپس به یه جای دیگه میرن و از اونجایی که فکر میکنن مرده تصمیم میگیرن که خاکش کنن تا دردسر نشه. بعد از رفتن ظفر و امرالله از فرودگاه آرمان که نرفته از اونجا بیرون میاد. گلجمال و وفا اونارو پیدا میکنن و وقتی دارن دوارو خاک میکنن از راه میرسن و گلجمال میره سراغ دوا و بیرون میکشتش و با گریه ازش خواهش میکنه که نمرده باشه و داد میزنه شما دین و ایمان ندارین؟ وفا با اسلحه ای که سمتشون گرفته منتظر خبر گلجماله که بگه دوا زنده ست و اونارو نکشه اما گلجمال با گریه دوارو بغل کرده…..