خلاصه داستان قسمت ۱۴ سریال ترکی نشاط زندگی + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۱۴ سریال ترکی نشاط زندگی می باشید همراه ما باشید. سریال نشاط زندگی (شادی زندگی من)، داستانی زنانه است که به موضوعاتی مانند خانواده، عشق، و تلاش برای رسیدن به اهداف میپردازد. این سریال ترکیه ای با نگاهی مدرن به مفاهیم سنتی، توانسته است مخاطبان زیادی را جذب کند. سریال نشاط زندگی از تاریخ ۲ بهمن ماه ۱۴۰۲، روزهای زوج ساعت ۲۰:۰۰ و تکرار آن روز بعد ساعات ۱۲:۰۰، ۱۷:۰۰ از شبکه جم تیوی پخش میشود. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ شبنم بوزوکلو در نقش نشه شنبکال، تولگا تکین در نقش مصطفی شنبکال، متین کوشکون در نقش مهمت شنبکال، اوغور دمیریهلوان در صالحا شنبکال، ارس شنول در نقش سردار شنبکال، گیزم کالا در نقش آیلین اوزای، ازگی تومبول در نقش تورکان شنبکال، سوریا گوزل در نقش سودا کورماز، نیسان دوکمچی در نقش زینب شنبکال، گفت اژه ییلدیزیم در نقش امره شنبکال و…
قسمت ۱۴ سریال ترکی نشاط زندگی
سردار میره پیش مصطفی دم در مغازه و باهاش درد و دل میکنه و میگه که اونو با یه پسر دیده مصطفی میگه اون کی بود؟ سردار میگه گفت دوستمه ولی معلوم نیست واسه چی قرار گذاشته بودن که! سپس ازش میپرسه من چجوری دلشو بدست بیارم؟ مصطفی میگه چقدر کارت سخته آخه چجوری میخوای بدست بیاری؟ نه کار داری نه پول داری نه مغازه و کافه داری! تو خونه نشه به صالحه و مادرش میگه که چجوری مصطفی فکر کرده که اون حامله ست و ازشون کمک میخواد که چجوری به مصطفی بگه اما آنها فقط بهش میگن که باید هرچی زودتر بهش بگی تا این کار بیخ پیدا نکرده و صالحه با مادر نشه مدام کل کل و بحث میکنن که نشه کلافه میشه. بعد از رفتن اونا نشه با خودش تمرین میکنه که چیا به مصطفی بگه. مصطفی تو سرویس بهداشتی محل کار حلقه اش را جا میزاره. مصطفی وقتی پیش سردار میره بهش میگه که باید اول کافه رو راه بندازی و دست پر بری پیش آیلین تا تورو مصمم ببینه تو این کار که دست خالی نبینتت اینجوری شانست میره بالاتر سردار میگه خوبه ولی با کدوم پول؟ مصطفی میگه من واست وام میگیرم سردار خوشحال میشه. نشه بهش زنگ میزنه و میگه من دارم میام محل کارت تا باهم حرف بزنیم و از مادرهاش میخواد تا به جاش کوفته و سالاد درست کنن تا بیاد صالحه میگه تو برو ما درستش میکنیم. سردار حلقه مصطفی را تو دستشویی میبینه و وقتی برمیداره از دستش میوفته تو روشور و میره تو چاه.
سردار وقتی میره پیش مصطفی بهش میگه که حلقه اش افتاده تو چاه او عصبی میشه و میرن تا ببینن چیکار میتونن بکنن. روشا مادر نشه باید خوراک لوبیا درست کنه که نمیدونه باید چجوری درستش کنه ولی میبینه سما نمیتونه بیاد کمکش و استرس گرفته که همان موقع زلف خدمتکار خونه میاد و او خوشحال میشه. مصطفی و سردار در حال تلاش کردنن که حلقه را دربیارن که نشه زنگ میزنه و میگه تو راهم مصطفی استرس میگیره و میگه یه کاری تو بانک پیش اومده برو خونه شب حرف میزنیم و به سردار میگه تا شب باید پیدا بشه و به بانک میرن تا کار وامو بکنن. نشه وقتی به خونه میره تعجب میکنه که مادرش کار کرده و روشا میگه که همشو خودم درست کردم زینب میاد و میگه پس من و آبجی زلف چی؟ آیلین به خانه نشه اومده تا باهاش حرف بزنه آنها باهم درد و دل میکنن نشه از حامله نبودنش میگه و آیلین هم از دلخوریش نسبت به سردار و پیشنهاد کاری که بهش شده حرف میزنه نشه واسش خوشحال میشه برای کارش و ابراز ناراحتی میکنه واسه دوریش از سردار و میگه همه چیز درست میشه. مصطفی به خانه میره و نشه برای حلقه باهاش بحث میکنه که مصطفی میره سردارو میاره و او همه چیزو تعریف میکنه. صالحه به اونجا میاد و میگه گفتی بهش نشه؟ نشه جا میخوره و میگه هنوز نه ولی صالحه میگه نگفتی که حامله نیستی؟ مصطفی جا میخوره و میگه چی؟ نشه میگه میخواستم بگم بهت ولی مامان اومد گفت سپس مصطفی از این پنهون کاری ناراحت میشه سردار مادرش را میبره و میگه بیا بریم خودشون باهم حرف بزنن رابطه شون درست بشه.صالحه تو خونه ماسک هایی که برای پوست خریده را میزاره رو صورتش…