خلاصه داستان قسمت ۱۵۳ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۱۵۳ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۱۵۳ سریال ترکی شربت زغال اخته
دوعا میگه مال من آذرخش جا میخوره و میگه چی؟ دوعا میگه میخواستم تصمیم بگیرم بعد بهتون خبر بدم آذرخش میگه چه تصمیمی؟ جمره هنوز کوچیکه تو هم تازه از فاتح جدا شدی! دوعا میگه واسه همین نگفتم که کسی ندونه تا من تصمیم بگیرم آذرخش میگه باشه. فردای آن روز سر میز صبحانه نیلای به فاتح تبریک میگه بابت عضوء جدید و میگه یه این یکی خیانت نکنی! فاتح میخواد جوابشو بده که مصطفی از نیلای میخواد تا ساکت بشه. دوعا تو خونه وقتی میفهمه که آذرخش و سولماز میرن بیرون از خونه و چیمن هم نیست بعد از رفتنشون تصمیم میگیره به فاتح زنگ بزنه تا بیاد به بهونه دیدن بچه اونجا. چیمن با کیهان پدرش رفته رستوران و اونجا بهش میگه که مهری از مته خان خوشش میاد ولی به کسی چیزی نگو چون این یه راز بوده کایهان میگه باشه یه کسی چیزی نمیگم. فاتح تو جلسه ست که دوعا بهش زنگ زده و میگه میخوام برم دانشگاه میتونی بیای پیش جمره بمونی؟ چون کسی خونه نیست فاتح میگه باشه برو به کارت برس من یه کاریش میکنم دوعا خوشحال میشه و میره به سویلای میگه بره چند ساعتی بیرون و به کارهاش برسه. نورسما میخواد بره سرکار که از امید میپرسه تو بیرون نمیری؟ امید با بی حالی میگه نه حوصله ندارم داری میای واسم الکل با آجیل میخری؟ نورسما میگه باشه و از اینکه مثل مریضها یه گوشه افتاده عصبی میشه و میره.
عامر با آذرخش حرف میزنه و باهم برای ناهار قرار میزارن. آنها وقتی به رستوران میرن تصادفی مته خان و آزرا را میبینن و شوکه میشن مته خان سریع دستشو از دست آزرا بیرون میکشه و به پدرش اونارو آشنا میکنه عامر که بهم ریخته میره و آذرخش سعی میکنه آرومش کنه. دوعا منتظر فاتحه که زنگ خونه زده میشه و با خوشحالی میره درو باز کنه اما با پنبه روبرو میشه پنبه میگه که فاتح یه جلسه مهم داشت منو گفت بیام دوعا راهنماییش میکنه به داخل و با کلافگی از خونه میره و به خودش میگه این وقتی انقدر حالش خوبه پس خواستگاری خوب داره پیش میره و خیالش راحته که ما آشتی نمیکنیم. نورسما تو کانال روزگار بهش میگه بره تدارکات برنامه آذرخش را انجام بده که او خوشحال میشه و میره سمت انجمن ارطغرل. اونجا سرگرم کاره و حواسش به گوشیش نیست امید چندبار زنگ میزنه و نورسما متوجه نمیشه. عامر تو خونه با مته خان دعوا میکنه و میگه زودتر این رابطه رو میزنی بهم مته خان میگه من دوسش دارم و سن واسم مهم نیست و بعد از کمی دعوا میره اتاقش. نورسما وقتی به خانه اش برمیگرده امید ازش دلخوره و تیکه میندازه که آره دیگه ارطغرل هم پولداره هم آدم حسابیه وقتی با اونی چرا باید جواب منو بدی! نورسما باهاش بحث میکنه….