خلاصه داستان قسمت ۱۵ سریال ترکی نشاط زندگی + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۱۵ سریال ترکی نشاط زندگی می باشید همراه ما باشید. سریال نشاط زندگی (شادی زندگی من)، داستانی زنانه است که به موضوعاتی مانند خانواده، عشق، و تلاش برای رسیدن به اهداف میپردازد. این سریال ترکیه ای با نگاهی مدرن به مفاهیم سنتی، توانسته است مخاطبان زیادی را جذب کند. سریال نشاط زندگی از تاریخ ۲ بهمن ماه ۱۴۰۲، روزهای زوج ساعت ۲۰:۰۰ و تکرار آن روز بعد ساعات ۱۲:۰۰، ۱۷:۰۰ از شبکه جم تیوی پخش میشود. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ شبنم بوزوکلو در نقش نشه شنبکال، تولگا تکین در نقش مصطفی شنبکال، متین کوشکون در نقش مهمت شنبکال، اوغور دمیریهلوان در صالحا شنبکال، ارس شنول در نقش سردار شنبکال، گیزم کالا در نقش آیلین اوزای، ازگی تومبول در نقش تورکان شنبکال، سوریا گوزل در نقش سودا کورماز، نیسان دوکمچی در نقش زینب شنبکال، گفت اژه ییلدیزیم در نقش امره شنبکال و…
قسمت ۱۵ سریال ترکی نشاط زندگی
نشه میخواد آیلینو فراری بده که از خونه بره اما آیلین تو اتاق گیر میکنه. سردار با تورکان در حال حرف زدنه که بهش میگه میونه داداش با نشه خوب نیست شکرآبه تو کان جا میخوره و میگه چی؟ واقعا؟ چرا؟ و سریعا کاسه تخمه میگیره دستش تا واسش تعریف کنه همه چیزو. نشه آیلینو از طبقه بالا برده پایین و وقتی میخواد از خونه بیرون بره مصطفی و صالحه و زینب به اونجا میان و زینبو میبینن زینب جا میخوره که صالحه میگه اینجا چیکار میکنی؟ واسه شام پیشمون هستی دیگه آره؟ آیلین میگه نه اومده بودم با نشه کمی درد و دل کنم و حرف بزنم الان دارم میرم دیگه کار دارم صالحه میخواد نگهش داره که موفق نمیشه. آیلین وقتی با نشه به ددم در میره با تورکان روبرو میشن که آیلین از اینکه نمیخواست کسی ببینتش ولی همه دارن کم کم متوجه حضورش میشن کلافه میشه تورکان با طعنه بهش میگه که میدونم اصلا دکتر نبودی و فیلمتو دیدم سپس باهم به داخل میرن تا حرف بزنن که سردار هم به اونجا و با دیدن آیلین جا میخوره. بعد از چند دقیقه زنگ در به صدا درمیاد و همگی فکر میکنن که مهمت اومده و به دم در میان که سورپرایزش کنن اما با دیدن سودا جا میخورن.
نشه و مصطفی تعارف میکنن به داخل و همگی باهم سر میز شام میشینن و آیلین ناچارا همراهیشون میکنه. سردار میره پیش اوستا نجاتی که بهش سپرده بود حلقه مصطفی را از چاه دربیاره. سپس وقتی میخواد پولشو بهش یده میبینه کیف پولش همراهش نیست و ازش میخواد باهاش به خانه شان بیاد تا اونجا پرداخت کنه و خودش برسونتش به خانه اش نجاتی قبول میکنه. نجاتی وقتی به خانه میره صالحه با یادآوری شخصی که نریمان بهش گفته بود فامیلیش نجاتیه و دکتره اونارو باهم اشتباه میگیره و اونو کنار تورکان میزاره تا بشینه. مهمت به اونجا میاد و بهش تولدشو تبریک میگن سپس مهمت گلایه میکنه که چه تولدی؟ نه کیک هست نه هدیه! نشه کیک میاره و هدیه ای میده بهش که او خوشحال میشه صالحه از اینکه روشا رفته کنار شوهرش نشسته حرص میخوره و تلاش میکنه که اونارو از هم دور کنه ولی موفق نمیشه. بعد از رفتن همه نشه و مصطفی باهم آشتی میکنن و مصطفی نشه را میبخشه. فردای آن روز مصطفی کتاب های پزشکی نشه را تو اتاق زینب میبینه و فکر میکنه که زینب به پزشکی داره علاقه نشون میده و خوشحال میشه و برای نشه میگه نشه میگه حالا خیلی ذوق نکن شاید زودگذر باشه مثل بقیه کلاسا و چیزایی که تجربه کرده و ولشون کرده مصطفی تایید میکنه…