خلاصه داستان قسمت ۱۸ سریال ترکی گلجمال + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای قسمت ۱۸ سریال ترکی گلجمال را قرار داده ایم. با ما همراه باشید. سریال گل جمال (Gülcemal) یکی از موردانتظارترین سریالهای جدید ترکی است که با استقبال فوقالعادهای پس از انتشار روبهرو شد. داستان سریال گل جمال حول محور شخصی به همین نام میچرخد. مورات اونلامیش ، ملیس سزن، ادیپ تپلی، نایلای اردونماز ، آتیلا شندیل بیرجه آکالای مروه سوی و… بازیگران اصلی این سریال هستند.
قسمت ۱۸ سریال ترکی گلجمال
دوا برای گلجمال کری میخونه و میگه روز آخره فقط چند ساعت مونده تا آخر روز گلجمال میگه تو چند ساعت چه اتفاق هایی که نمیتونه بیوفته دوا میگه منتظرم و میره. ظفر به گل اندام زنگ میزنه و ازش میخواد بره پیشش تا باهمدیگه حرف بزنن. وقتی میره پیشش ظفر بغلش میکنه و میگه که چقدر بزرگ شدی گل اندام میگه بله آدم هرچقدر هم تو سختی باشه بازم قد میکشه و بزرگ میشه. ظفر جلوش یه عروسک میزاره که گل اندام میگه تو داری چیکار میکنی؟ و گریه میکنه ظفر میگه این عروسک یادته؟ وقتی بچه بودی خیلی دوست داشتی بخرم واست ولی اون موقع نمیتونستم گل اندام میگه برای جبران اون موقع ۲۵ سال دیر کردی، ظفر میگه میدونم ولی اینو برای بچه ات گرفتم شنیدم بارداری، سپس از گذشته حرف میزنه و گلجمالو مقصر میدونه که ازشون جدا شده چون شوهرشو کشته بود گل اندام باور نمیکنه و میگه تو چه دروغگوی قهاری شدی! به راحتی دروغ میگی و از برادرش طرفداری میکنه سپس بعد از کمی حرف زدن ظفر ازش میخواد بی عدالتی که سر اون شده با آرمان نکنن و بهش میگه که حواسش به آرمان باشه گل اندام عصبی میشه و میگه تو گفتی بیام اینجا تا درباره پسرت بهت کمک کنم؟
گل اندام حسابی عصبی شده که بعد از دعوا کردن بهش میگه میرم الان خونه و همه چیزو به آرمان میگم و کاری میکنم ازت متنفر بشه چون لاسق محبت هیچ فرزندی نیستی! و میره، ظفر با حرص به خودش میگه خودتون خواستین پس من امروز آرمانو بیرون میارم از اونجا! دوا به دریاچه رفته که متوجه حضور گلجمال اونجا میشه دوا بعد از کمی حرف زدن بهش میگه که اینجا جاییه که مامانم مرده منم هرسال روز مادر میام اینجا حرفامو مینویسم و میندازم تو آب تا بخونه امروزم میخوام از تو بگم واسش که چقدر اذیتم کردی و ازش میخواد بره تا با مادرش تنها باشه گلجمال بدون هیچ حرفی میره از عقب نگاهش میکنه. ابراهیم با فیروزه قرار گذاشته و ابراهیم بهش میگه من دیگه از بازی های شما خسته شدم دخترمو از اونجا میبرم فیروزه باهاش بحث مبکنه و میگه اون دختر منه و سر این موضوع بردن یا نبردن دوا بحث میکنن فیروزه میگه نمیتونی! نمیزارم! در آخر ابراهیم از اونجا میره و میگه حالا میبینی. جاسوس گلجمال فیلم ورود دوا به خانه ظفر را پیدا میکنه و سریعا به گلجمال زنگ میزنه و خبر میده گلجمال بهش میگه که سریعا بیار خونه سپس به دوا میگه بریم خونه شایدم چیزهایی پیدا شده باشه.
ابراهیم به خانه گلجمال رفته و به وفا میگه دخترمو میخوام ببینم وفا میگه دوا خانم نیستش بیرونه ابراهیم میگه منتظر میمونم. گلجمال و دوا به خانه میرن که دوا با دیدن پدرش تو گلخانه پیشش میره و بغلش میکنه ابراهیم میگه وسایلتو جمع کن از اینجا میریم دوا میگه ۵ دقیقه بهم وقت بده بعد میریم. دوا به گلجمال میگه وقتت تموم شد چیشد؟ گلجمال میگه این فیلمو باهم میبینیم. وقتی فلشو میزنه به لپ تاپ و فیلمو میبینن جا میخورن گلجمال از شرمندگی قطع میکنه فیلمو که دوا میگه بزار ببینیم بقیه شو. انه تا اخر فیلمو میبینن که دوا میگه خوب چیشد؟ باید طبق قرار ازم معذرت بخوای و به خاطر تمام کارهایی که کردی بگی که پشیمونی! سپس دوا با پدرش از اونجا میرن که گلجمال میخواد دنبالشون بره که ظفر میاد و میگه حالا که دیدم همه دارن بچه هاشونو میبرن اومدم بچه مو ببرم، فیروزه پشتشو کرده به ظفر تا اونو نبینه سپس ظفر به آرمان میگه که پدرشو گلجمال کشته و میگه تو نمیتونی تو خونه قاتل پدرت بمونی! آرمان با چشمانی پر از اشک به گلجمال نگاه میکنه….