خلاصه داستان قسمت ۱۹ سریال ترکی نشاط زندگی + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۱۹ سریال ترکی نشاط زندگی می باشید همراه ما باشید. سریال نشاط زندگی (شادی زندگی من)، داستانی زنانه است که به موضوعاتی مانند خانواده، عشق، و تلاش برای رسیدن به اهداف می‌پردازد. این سریال ترکیه ای با نگاهی مدرن به مفاهیم سنتی، توانسته است مخاطبان زیادی را جذب کند. سریال نشاط زندگی از تاریخ ۲ بهمن ماه ۱۴۰۲، روزهای زوج ساعت ۲۰:۰۰ و تکرار آن روز بعد ساعات ۱۲:۰۰، ۱۷:۰۰ از شبکه جم تی‌وی پخش می‌شود. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ شبنم بوزوکلو در نقش نشه شنبکال، تولگا تکین در نقش مصطفی شنبکال، متین کوشکون در نقش مهمت شنبکال، اوغور دمیریهلوان در صالحا شنبکال، ارس شنول در نقش سردار شنبکال، گیزم کالا در نقش آیلین اوزای، ازگی تومبول در نقش تورکان شنبکال، سوریا گوزل در نقش سودا کورماز، نیسان دوکمچی در نقش زینب شنبکال، گفت اژه ییلدیزیم در نقش امره شنبکال و…

قسمت ۱۹ سریال ترکی نشاط زندگی
قسمت ۱۹ سریال ترکی نشاط زندگی

قسمت ۱۹ سریال ترکی نشاط زندگی

نشه در خانه هنوز در حال درست کردن بادمجون شکم پر به روش مادرش هست تا بتونه همون طعم را دربیاره و همه ی تلاششو میکنه. صالحه پیش مصطفی رفته و باهاهش درد و دل میکنه و نشه حرف های اونارو میشنوه و در آخر تصمیم میگیره که دیگه دست از سر جنگیدن سر غذا با مادر شوهرش برداره و کار خودشو دیگه انجام بده فردای آن روز در آشپزخانه مصطفی و نشه در حال صحبت کردن هستند که یک دفعه صدای فریادی از اتاق می‌شنوند آنها هراسان به طرف اتاق امره میرن. ازش می‌پرسن که چی شده؟ او میگه هیچی کاراکتر بازی که چند ماه بود داشتم روش کار می‌کردم فهمیدم دشمن جایگاهشو پیدا کرده و کشتنش! امره حسابی ناراحته که یک دفعه زینب به اونجا میره و میگه می‌بینم که باختی و من برنده این مسابقه شدم سپس رو به پدر و مادرش میگه این هفته یه روز میریم با همدیگه برای خرید کردن اما امره بهش میگه که می‌دونم برای چک کردن گوشیت بهش سر زدی و از گوشیت استفاده کردی پس تو هم تو این مسابقه برنده نشدی زینب با کلافگی از اونجا میره که بعد از رفتن آنها مصطفی و نشه خوشحال میشن و به همدیگه میگن دیدی از پس اینم برومدیم.

خدا را شکر دیگه لازم  به خرید بلیط رفت و برگشت به سئول و خرید کردن به شکل لاکچری‌ها  نیست. تو آشپزخانه تلفن نشه زنگ می‌خوره که مصطفی بهش میگه این وقت صبح سودا باهات چیکار داره حتماً کار مهمی داره جواب بده ببین چی میگه نشه به بهونه اینکه نه خیلی واجب نیست بعداً بهش زنگ میزنم و بحث را عوض می‌کنه و کمی بعد به بهونه اینکه بره امره را صدا بزنه به تلفن سودا پاسخ میده که او بهش میگه که برای رفتن به شیله کی باید کجا باشه او قبول می‌کنه و میگه خیالت راحت سر وقت می‌رسم. بعد از رفتن مصطفی و بچه‌ها نشه با مادر خودش و مادر شوهرش نشستن که صالح و روشا درباره اصالت و موقعیت اجتماعی با همدیگه بحث و کل کل می‌کنند روشا بهش میگه اصالت می‌خوای ببینی؟ منو ببین که پدربزرگم وزیر بوده خودم تو همچین موقعیتی زندگی می‌کنم اینم هست از سر و وضع و استایلم و صالحه باهاش کل کل می‌کنه و از طرفی نشه با شنیدن این حرف از مادرش شوکه می‌شه چون می‌دونه که داره دروغ میگه و الکی بزرگنمایی می‌کنه. صالحه با حرص چند دقیقه بعد به خانه‌اش میره و با تورکان درباره این موضوع صحبت می‌کنه و میگه باید یه کاری کنیم که او هم باور کنه که پیشینه ما هم بر می‌گرده به وزیری یا مرد معروفی کسی! تورکان باهاش در این باره صحبت می‌کنه تورکان برای پیشرفت در کارش می‌خواد بره بنا به سلیقه صاحب کارش عتیقه‌ای توی مزایده بخره که بهش هدیه بده صالحه میگه وایسا منم میام شاید اونجا وسیله‌ای چیزی پیدا شد خریدم نشون بده اصالتو که مدرکی باشه واسمون برای با اصالت بودنمون تورکان ناچاراً قبول می‌کنه…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی نشاط زندگی Hayatim Nesesi

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا