خلاصه داستان قسمت ۲۰ سریال ترکی ایگو + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۰ سریال ترکی ایگو را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی ایگو (به مرد نمیشه اعتماد کرد) با نام کامل Erkeğe Güven Olmaz و مخفف EGO به کارگردانی دوعا جان آنافارتا (Doğa Can Anafarta) و شنول سونمز (Şenol Sönmez) ساخته شد. نویسندگی این مجموعه ترکیه ای نیز برعهده جمعی از نویسندگان بود و در واقع اقتباسی از سریال کره ای وسوسه (Temptation) که خالق آن هان جی-هون (Han Ji-hoon) بود، محسوب میشود. این اثر از اوایل سال ۲۰۲۳ از شبکه فاکس ترکیه پخش و پس از چند ماه به پایان رسید.
قسمت ۲۰ سریال ترکی ایگو
ایگو سیبل جلو میره و میگه حقیقت داره؟ بچه از ارهانه؟ الیف میگه از تو بعید بود که فالگوش وایسادی! آره حقیقت داره بچه ارهانه خوب که چی؟ و آنها باهم کل کل میکنن که الیف میگه فکر میکنی اگه ارهان بفهمه بچه اونه با تو میمونه؟ سیبل میگه خوب برو بگو انتقامتو بگیر آلبالو میگه هنوز واسه زمانش تصمیم نگرفتم ولی شب خاطره انگیزی میشه ارهان به اونجا میاد و میگه چیشده؟ چی داری میگی به سیبل؟ الیف میگه هیچی و میره پیش تونجای ارهان ازش میپرسه چی گفت بهت؟ چرا بهم ریختی؟ سیبل میگه هیچی شنیدی که گفت شب خاطره انگیزی میشه ارهان میگه ولش کن بریم تو سالن. نیهان برکای را برداشته و رفته که خدمه متوجه نبود برکای میشن و شروع میکنن به تونجای زنگ زدن که او اصلا حواسش به گوشیش نیست و نمیفهمه. آنها به الیف زنگ میزنن که او هم متوجه نمیشه. شهردار در حال برگزار کردن مراسم عقد است که ارهان بله را میگه اما سیبل سکوت کرده و به الیف زل زده، خدمتکار به شوکران زنگ میزنه و میگه که برکای گم شده یه نفر به بهونه اینکه خالشه اومد و برکای را دزدیده شوکران تونجای را صدا میزنه و حالش بد میشه و رو زمین میوفته.
سیبل و بقیه میرن سراغ شوکران که او میگه من خوبم برو امضاء کن مراسم تموم بشه سیبل میگه عقد کنسله میریم دنبال برادرزاده ام. تونجای و الیف از اونجا رفتن و مدام به نیهان زنگ میزنه که میبینه گوشیش خاموشه تونجای عصبی میشه و با الیف میرن به اداره پلیس تا گزارش دزدیده شدن برکای را بدن اما وقتی میفهمن طرف مادرش بوده که بردتش میگن این دزدی محسوب نمیشه تونجای عصبانی و کلافه میشه. طاهر میخواد با شوکران و بقیه بره خونه که عصین عصبی میشه و وقتی تنها میشه ظفر میره سراغش و ازش میخواد برسونتش عصین قبول میکنه. تو خونه طاهر با خدمتکارها دعوا میکنه و میگه اخراجین که شوکران میگه به تو چه ربطی داره؟ و ازش میخواد بره بیرون از خونه اش. تونجای میفهمه جای نیهان کجاست و با عجله به اونجا میره و به شوکران خبر میده که اونم خوشحال میشه. نیهان با برکای تو رستورانی نشستن و در حال غذا خوردنن که تونجای دعوا میکنه باهاش و میخواد برکای را برداره ببره که نیهان نمیزاره و الیف میخواد تا باهاش حرف بزنه. سیبل پیش خانواده اش میره که ارهان به اونجا رفته و ازش میخواد تا باهم حرف بزنن.
ارهان ازش میپرسه که الیف بهت چیگفته بود؟ سیبل میگه هیچی ارهان میگه از اون موقع از اینرو به اونرو شدی! چجوری هیچی؟ چی گفت بهت؟ سیبل میگه ای بابا هیچی باید سه میلیون دیگه بدم که پاپیچم نشی؟ ارهان بهش برمیخوره و میگه تا کی میخوای توهین کنی؟ و از اونجا میره. الیف با نیهان درحال حرف زدنه که تونجای برکای را برمیداره و میره و میزاره تو ماشین که الیف باهاش دعوا میکنه و الیف به تونجای میگه اگه در ماشینو باز نکنی دیگه منو نمیبینی! و باهم بحث و دعوت میکنن….