خلاصه داستان قسمت ۲۱۲ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۲۱۲ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۲۱۲ سریال ترکی شربت زغال اخته
آذرخش و عامر باهم تو رستوران حرف میزنن درباره دادگاه طلاق عامر میگه من اگه تا الان کشش دادم واسه این بود که خواستم یکم دور باشیم تا شاید بیشتر فکر کنی و به خودمون فرصت بدی! بعد از کمی حرف زدن از هم جدا میشن و فردا تو دادگاه طلاق از هم جدا میشن. عامر جلوی دادگاه بهش میگه خیلی ناراحتم که از دستت دادم آذرخش میگه منو از دست ندادی دوستیمون سرجاشه حداقل جوری جدا شدیم که میتونیم تو روی هم نگاه کنیم و میرن. مری با عبداله خان میرن به بیمارستان برای معاینه بچه اونجا مدیر بیمارستان به عبداله خان میگه که دلقکی که میخواست برای بچه ها بیاد نیومده مشکل پیش اومده بچه ها ناراحت شدن مری متأثر میشه و میگه من یه کاری میکنم که حالشون بهتر بشه شما بگین بادکنک بخرن بیارن و میره. برای نورسما گوکان گل فرستاده که نورسما میفهمه از طرف گورکمه واسه همین به گورکم زنگ میزنه و میگه تو میخوای داداشتو ببندی به ریش من؟ و شروع میکنه باهاش حرف زدن که این نقشه هاتو واسه خودت نگه دار و قطع میکنه گوکم کلافه میشه و میره به مزون آسوده خانم تا باهاش حرف بزنه. اونجا درباره نورسما هم میگه که کار خطاطی روی شال و روسری را انجام بدن ولی کسی نفهمه که او بهش گفته سپس آسوده از فراز میگه که از شب گردیاش خسته شده میخواد ازدواج کنه سریعتر تا سر و سامان بگیره گورکم لبخند میزنه و نورسما میاد تو ذهنش.
نیلای رفته به محل کار آذرخش وقتی پیره پیشش بهش میگه من میخوام کتاب بنویسم آذرخش جا میخوره و میگه اونجوریکه فکر میکنی نیست سختی های خودشو داره! ولی در آخر نیلای میخواد امتحان کنه. تو شرکت هالوک به خاطر اینکه مصطفی با پدرشو فاتح بد رفتار کرده و بهشون پشت کرده به یوسف میگه آخرین نفر به اتاق مصطفی پنکه ببره تا تنبیه بشه. وقتی یوسف پنکه را میبره به اتاق فاتح هالوک میاد و میگه مصطفی را تنبیه کردم فاتح جا میخوره و وقتی میفهمه ماجرا چیه با هالوک دعوا میکنه به خاطر کارش و ازش میخواد فضولی نکنه تو مسایل خانوادگیشون و به یوسف میگه پنکه را ببره بزاره اتاق برادرش. یوسف وقتی میهر تو اتاق مصطفی بهش میگه ماجرارو. گورکم رفته به خانه فراز و بهش میگه پیشنهاد دارم واست. شب سر میز شام مصطفی از فاتح تشکر میکنه به خاطر حمایتش و فاتح تعریف میکنه که چیشده بوده همه از رفتار اون دوتا برادر خوشحال میشن. جمال جلوی ساختمان آذرخش تو ماشین نشسته و به یه نفر زنگ میزنه که یه مشکل درست کنه و بندازه تقصیرو گردن سردبیر او بعد از قطع تماس با خودش میگه که بالاخره اتفاقی میوفته که تو بغل من گریه کنی و من دلداریش بدم عزیزم!…..