خلاصه داستان قسمت ۲۸ سریال ترکی ایگو + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲۸ سریال ترکی ایگو را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی ایگو (به مرد نمیشه اعتماد کرد) با نام کامل Erkeğe Güven Olmaz و مخفف EGO به کارگردانی دوعا جان آنافارتا (Doğa Can Anafarta) و شنول سونمز (Şenol Sönmez) ساخته شد. نویسندگی این مجموعه ترکیه ای نیز برعهده جمعی از نویسندگان بود و در واقع اقتباسی از سریال کره ای وسوسه (Temptation) که خالق آن هان جی-هون (Han Ji-hoon) بود، محسوب میشود. این اثر از اوایل سال ۲۰۲۳ از شبکه فاکس ترکیه پخش و پس از چند ماه به پایان رسید.
قسمت ۲۸ سریال ترکی ایگو
خانواده برهان دارن صبحانه میخورن که پلیس میاد و میگه ماشینی که دم دره مال شماست؟ گزارش مواد مخدر دادن باید ببینیمش آردا سوییچو میاره و آنها میگردن. پلیسها در صندوق عقب مواد پیدا میکنن و آردا را با خودشون میبرن. فردی به اسم پین که شریک جدید سیبل هست و از آلمان اومده به شرکت رسیده و با دیدن سیبل ازش تعریف میکنه و بهش سرویسی جواهر میده به عنوان هدیه ارهان که اونجاست از رفتارهای او جا خورده و حسادت میکنه اما چیزی به روی خودش نمیاره در آخر سیبل میگه میخواین شرکتو بهتون نشون بدم؟ او قبول میکنه که باهم میرن تمام بخش هارو بهش نشون میده پین ازش تعریف میکنه که به فکر همه چیز بوده و اونو به صرف سوشی خونه اش دعوت میکنه سیبل میگه بهتره بیاین خونه من اونجا سوشی درست کنین او قبول میکنه. تو کلانتری برهان با سروان حرف میزنه و میگه آردا پسر من اصلا تو این وادیا نیست تازه دیشب ماشینو گرفته برای کار کردن! سروان میگه همین که با این ماشینم داره کار میکنه غیرقانونیه حالا تو ماشین مواد هم پیدا شده دیگه بدتر کم کم ۸ تا میبرن واسش برهان استرس میگیره الیف به ارهان زنگ میزنه و میگه آردارو گرفتن بیا اینجا ارهان با عجله راهی میشه.
صنم با ظفر سر میزه و میپرسه که چرا منو کشوندی اینجا حرفتو بزن! ظفر بهش میگه که برای راننده تاکسیت یه مشکل کوچیک پیش اومده و کلانتریه که اگه قبول نکنی زنم بشی اونجا میمونه صنم استرس میگیره و بهم میریزه و بهش میگه باشه قبول میکنم که زنت بشم فقط به آردا و خانواده اش کاری نداشته باش ظفر قبول میکنه. تو شرکت وقتی تونجای میاد سیبل او را با شریک جدید آشنا میکنه سپس دونفرشون به پدرشون میگه که اخراجه طاهر میگه این شرکتو من به اینجا رسوندم نمیزارم این کارو بکنین! اما تونجای میگه درصد ما بیشتر از توعه پس تصمیم ما عملی میشه اخراجی! آنها به هتل برمیگردن که عصین عصبی شده و به ظفر زنگ میزنه تا خبر بده که او بهش میگه قراره با صنم ازدواج کنم عصین خوشحال میشه و میگه پس شبو باهم جشن بگیریم طاهر با شنیدن حرفاش با ظفر باهاش دعوا میکنه و میگه همش تقصیر توعه! و بهش میگه همه چیز تموم شده وسایلتو جمع کن و برو عصین میگه حرف آخرته؟ باشه و میره.
آردا را به بازداشتگاه میبرن تا فردا به دادگاه منتقل بشه که از پدر و خواهرش میخواد که کمکش کنن اون کاری نکرده. صنم خودشو به اونجا میرسونه و برهان بهش میگه با جناب سروان حرف زدم گفتم کم کم ۸ سال واسش میبرن اگه نتونیم ثابت کنیم که مال اون نیست مواد صنم میگه نگران نباشین آزاد میشه من میدونم ماجرا از چه قراره، کار ظفره! برهان میگه میدونستم یه کاسه ای زیر نیم کاسه ست! سپس میره به طرف شرکت طفر. صنم هم میره پیش آردا و باهاش حرف میزنه و میگه نگران نباش بیرون میارمت بیرون ولی دیگه نمیتونیم همو ببینیم آردا میگه یعنی چی؟ صنم میگه یه تصمیمی گرفتم و میره آردا بهم میریزه. برهان میره به اتاق ظفر تو شرکت و باهاش دعوا میکنه به خاطر کاری که کرده. سیبل شب شریکش به خونه اش رفته و در حال سوشی درست کردنه که سیبل از قصد به ارهان زنگ میزنه تا بیاد چون قراره درباره کار حرف بزنن ارهان وقتی میفهمه اون مرد تو خونه سیبله بهم میریزه و به اونجا میره. سپس با دیدن شریک جدید خودشو معرفی میکنه و اضافه هم میکنه که شوهر سیبله شریکش جا میخوره و میگه نمیدونستم و باهم مشغول حرف زدن میشن…