خلاصه داستان قسمت ۲ سریال ترکی ایگو + تصویر
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۲ سریال ترکی ایگو را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم با ما همراه باشید. سریال ترکی ایگو (به مرد نمیشه اعتماد کرد) با نام کامل Erkeğe Güven Olmaz و مخفف EGO به کارگردانی دوعا جان آنافارتا (Doğa Can Anafarta) و شنول سونمز (Şenol Sönmez) ساخته شد. نویسندگی این مجموعه ترکیه ای نیز برعهده جمعی از نویسندگان بود و در واقع اقتباسی از سریال کره ای وسوسه (Temptation) که خالق آن هان جی-هون (Han Ji-hoon) بود، محسوب میشود. این اثر از اوایل سال ۲۰۲۳ از شبکه فاکس ترکیه پخش و پس از چند ماه به پایان رسید.
قسمت ۲ سریال ترکی ایگو
پدر سیبل به اتاق سیبل تو شرکت میره و درباره ظفر باهاش حرف میزنه و میگه باید بری و باهاش شام بخوری! سیبل اول مخالفت میکنه که میبینه پدرش میگه باید بری و از اونجا میره. سیبل با ارهان تو آسانسوره که سیبل زیرزیرکی به ارهان نگاه میکنه. شب سیبل در حال حاضر شدنه تا برای شام با ظفر بیرون بره. ارهان به خانه پدر الیف رفته و باهمدیگه در حال شام خوردنن که پدر الیف بهش گوشزد میکنه که هفته دیگه قسط اولش یادت که نرفته! ارهان که نمیدونه باید چیکار کنه میگه نه یادمه حواسم هست اما مدام تو فکره. ظفر سر میز شام به سیبل میگه پدر منم مثل پدر شما خیلی دوست دارن ازدواج کنم و حرفاشو میزنه که سیبل میگه چقدر رک حرفاتونو زدین! ظفر میگه ما دیگه بچه نیستیم میدونیم واسه خانواده هامون اینجاییم تا ازدواجم نکنیم ولمون نمیکنن پس بیا ازدواج کنیم صوری کنیم سیبل میگه نفهمیدم یعنی بچه نمیخوای؟ ظفر میگه خانواده هامون نوه میخوان پس حداقل یکیو واسشون باید بیاریم! سیبل به بهونه زنگ زدن از اونجا میره و به دوستش میگه یکم دیگه بهم زنگ بزن این مرد خیلی نفرت انگیزه! ارهان پیش الیفه که. بهش زنگ میزنن و خبر میدن که از طرف شرکت فردا باید بره آنتالیا.
او به الیف خبر میده و میگه اگه تو هم بیای خیلی خوب میشه سپس پیش پدر الیف میرن تا ببینن اجازه میده یا نه که پدرش اجازه میده و اونا خوشحال میشن. شب همگی به هتلی میرن که شرکت سیبل رزرو کرده بود. سیبل وقتی ارهان با الیف نامزدش به اونجا میادو میبینه و بهشون حسادت میکنه. همان موقع ظفر بهش زنگ میزنه که سیبل با کلافگی رو برمیگردونه و جواب نمیده. سیبل وقتی به اتاقش میره پدرش بهش زنگ میزنه و ازش گلگی میکنه که چرا برای ۴تا مدل انقدر خرج کردی! سپس میگه صورتحسابو واست میفرستم خودت باید پرداخت کنی سیبل قبول میکنه. تونجای به بهونه بردن صورتحساب واسه سیبل میخواد بره آنتالیا تا با این بهونه به دوستش نیهان هم سر بزنه که زنش میره جلوشو میگیره و میگه کجا داری میری؟ و باهاش بحث میکنه و میگه نیهان کیه؟ تونجای بدون توضیح دادن از اونجا میره. او به سر میز شام میرسه که میره پیش سیبل. سیبل میپرسه اینجا چیکار داری؟ او میگه فقط اومدم این صورتحسابو بدم. سیبل برای آب و هوا عوض کردن میره تو حیاط هتل که اونجا باز ارهان و الیفو میبینه و بهم میریزه.
تونجای به یه کاباره میره و با دیدنش یاد ۵ سال پیش میوفته. وقتی اولین بار وارد اونجا شد میخواست بره بیرون که دوستش بهش گفت وایسا ببین این دختر چه صدایی داره! وقتی خواننده شروع میکنه به خوندن تونجای سرجاش میمونه و سر یه میز میره میشینه و موقع استراحت با اون زن آشنا میشه. در زمان حال تونجای به پست بار میره که یه دختر پیشش میره و باهاش حرف میزنه که او میگه اومدم به دیدن یه دوست قدیمی که قبلا اینجا خواننده بوده…..