خلاصه داستان قسمت ۲ سریال ترکی گلجمال + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای قسمت ۲ سریال ترکی گلجمال را قرار داده ایم. با ما همراه باشید. سریال گل جمال (Gülcemal) یکی از موردانتظارترین سریالهای جدید ترکی است که با استقبال فوقالعادهای پس از انتشار روبهرو شد. داستان سریال گل جمال حول محور شخصی به همین نام میچرخد. مورات اونلامیش ، ملیس سزن، ادیپ تپلی، نایلای اردونماز ، آتیلا شندیل بیرجه آکالای مروه سوی و… بازیگران اصلی این سریال هستند.
قسمت ۲ سریال ترکی گلجمال
گلجمال به کارگاه میره که با دوا روبرو میشه آنها با دیدن همدیگه جا میخورن و از هم میپرسن اینجا چیکار میکنی؟ دوا میگه اینجا کارگاه ماست گلجمال میگه خوبه از این به بعد واسه من کار میکنین. دوا میگه نه قبول نمیکنیم آنها باهم بحث میکنن و در آخر گلجمال میگه ۳ روز دیگه میای جلوی در خونه ام و التماسم میکنی که بزارم باهام همکاری کنی! و از اونجا میره دوا حسابی ترسیده. ظفر پهلوان پرونده تمام پروژه هارو چک میکنه و میگه این چطور ممکنه! ما این همه سال به گلجمال بار میدادیم؟ حتی اون هتلی که تو آنتالیا شریک شدیم واسه گلجماله؟ چطور این همه نزدیک به ما شده و مارو احاطه کرده؟ دستیارش میگه همه ی شرکت هایی که باهاشون قرارداد بستیم مال گلجمال بوده ولی به اسم کسایی دیگه بوده که حالا زده به اسم خودش! ظفر با عصبانیت میگه یعنی اگه بهشون بار ندیم خسارت باید بپردازیم؟ او تایید میکنه و میگه میتونیم از بین ببریمش! ظفر میگه نمیخواد حالا که میخواد بجنگه بزار بجنگه! گلاندام از آنجایی که بارداره تو دستشویی مدام بالا میاره اما به کسی چیزی نمیگه و فقط میگه معده ام درد میکنه.
گل اندام از وفا میخواد تا واسش یه کاری بکنه و یه نفرو تعقیب کنه ببینه کجا میره و از اونجا واسش لوکیشن بفرسته وفا میگه اون کیه؟ واسه چی؟ تو دردسر میوفتیم! گل اندام ازش میخواد زیاد سوال نکنه و کارشو انجام بده وفا قبول میکنه. دوا در حال آماده شدن واسه حنابندانه که آرمان از آرایشگرها میخواد برن تا یخورده استراحت کنن. آرمان و ایپک ازدوا میپرسن چشه یجوریه! او ماجرای ملاقات اولش با گلجمال و دیدار دومشون تو کارگاه بهشون میگه. دوا آماده شده و پدرش ابراهیم میاد تا اونو ببینه و از او و ایپک تعریف میکنه ایپک از دوا میخواد ماجرای صبحو به پدرش بگه او وقتی به پدرش میگه ابراهیم با شنیدن اسم گلجمال جا میخوره. وفا به لوکیشن رفته که میبینه خونه ظفرپهلوانه. او به گل اندام میگه نمیخواد تو بیای اما او قبول نمیکنه و به اونجا میره. مراسم حنابندان شروع شده و دوا در حال رقصیدنه. گل اندام برای مرت یه پیام میفرسته و میگه میدونم کجایی بیا دم در اگه نیای خودم میام داخل او حسابی میترسه. وفا با گل اندام حرف میزنه و میخواد تا بیشتر از این پیش نره اما موفق نمیشه. مرت بیرون میاد و به گل اندام میگه تو اینجا چیکار داری؟ مگه نرفتی استانبول؟ او میگه من تو بورسا زندگی میکنم.
سپس مرت بهش میگه من اون شب تو حال خودم نبودم مست بودم هرچی بود تموم شد و رفت! من امشب حنابندانمه دارم ازدواج میکنم و نامزدتو خیلی دوست دارم و ازش میخواد از اونجا بره گل اندام شوکه شده و به او میگه من حامله ام مرت و وفا که فالگوش وایساده میشنون و شوکه میشن. مرت بهش پول میده و میگه باید از شرش خلاص بشی چون من نمیخوامش! وفا از این وضعیت استرس گرفته. دوا به حیاط رفته تا طبق رسوم آرزوشو از درخت آویزون کنه او گلجمال را میبینه و پشت درخت پنهان میشه آنها دوباره باهمدیگه بحث دعوا میکنن دوا تو یه فرصت به داخل عمارت برمیگرده. وفا به گلجمال رنگ میزنه و میگه کجایی گلجمال میگه تو حیاط وفا ازش میخواد بیرون بیاد. گلجمال از خونه بیرون میاد که گل اندام جلو چشماش تصادف میکنه و سریعا به بیمارستان میبرنش. اونجا دکتر میاد میگه حال هم گل اندام خانم هم بچه خوبه و میره. گلجمال جا خورده و از وفا میخواد بگه اینجا چخبره! وفا واسش تعریف میکنه و میگه منم همین امشب فهمیدم نمیدونستم!….