خلاصه داستان قسمت ۳۵ سریال ترکی معصومیت Masumiyet + پخش صوت
در این مطلب از سایت جدولیاب شاهد خلاصه داستان قسمت ۳۵ سریال ترکی معصومیت Masumiye از نظرتان می گذرد. با ما همراه باشید. سریال ترکی معصومیت در ژانر درام، جنایی به کارگردانی عمور آتای و تهیه کنندگی فاروک تورگوت ساخته شده است. نویسندگی این سریال ترکیه ای بر عهده سیرما یانیک می باشد. بازیگران اصلی سریال معصومیت (Masumiyet) عبارتنداز؛ ایلیدا الیشان در نقش اِلا، سرکای توتونجو در نقش ایلکر، دنیز چاکیر در نقش بهار، دنیز ایشین در نقش ایرم، هولیا اوشار در نقش هاله، مهمت اسلانتوق در نقش هارون و… .
وقتی ایرم با رفتن ایلکر، روی زمین می افتد و گریه می کند، هارون سر می رسد و دخترش را در آغوش می گیرد و به خانه برمیگرداند.
بهار که از دست الا نمیداند باید چه کند، با دکتر او درد دل می کند و در آخر می پرسد: «به نظر شما الا میخواد از این مریضی نجات پیدا کنه؟ » وقتی دکتر این را از خود الا می پرسد، الا مدت زیادی سکوت می کند.
ایرم در آغوش هارون با گریه می گوید: «از وقتی اون دختره رو دیدم فهمیدم با اون یکی ها فرق داره. میدونستم اون شب زندگیمون رو نابود میکنه. » و یاد روزی می افتد که الا، ایلکر را تهدید کرده بود و ایلکر هم با وجود مخالفت ایرم، به ویلا رفته بود تا الا را آرام کند… حالا ایرم به پدرش می گوید: «اون شب میدونستم زندگیم نابود میشه بابا. اون شبی که توام خوب میدونی چیشد… »
گوشی الا دست بهار است که کسی به اسم خانزاده به او زنگ میزند. بهار کنجکاو می شود که بداند او کیست و خبر ندارد که همان هارون است. وقتی الا می بیند که مادرش دوباره گوشی او را برداشته، عصبانی می شود. آنها از مطب دکتر بیرون می آیند که با هارون روبرو می شوند و جا می خورند. هارون می گوید: «چه تصادفی! اومدم به یه دوست دندون پزشکم سر بزنم! » و وقتی وارد مطب دکتر الا می شود، دکتر او را از سالها پیش که مریضش بود به یاد دارد. حتی معرفی این دکتر به عنوان دکتر معالج الا، از ابتدا کار هارون بوده… دکتر به او می گوید: «خوب یادمه یه آدم خیلی کنترل گری بودین! » و بعد هم می گوید که نمی تواند درمان او را به عهده بگیرد چون به خاطر پرونده الا و در جریان بودن او، این کار ممکن نیست.
هارون که این چیزها را خودش خوب میدانسته و دلیل دیگری برای آمدنش داشته، قبول می کند و می رود. او همان شب، تمام اطلاعات و فایل های مربوط به الا را می دزدد! تیمور به خواست بیرجی به دیدن او می آید. بیرجی که به خاطر رابطه بهار و هارون زیادی حساس شده و حسادت کرده، از تیمور می خواهد حداقل به خاطر پرونده و دادگاه، جلوی بهار را بگیرد تا به دیدن هارون نیاید. تیمور که از قبل از بانو شنیده، نقطه ضعف بیرجی حسادتش است، کاملا حرف های او را متوجه می شود تا علیه بهار استفاده کند!
شب الا اماده می شود و از خانه بیرون زده و سراغ ایلکری که جلوی در منتظرش است می رود و همراهی اش می کند… ایلکر با خوشحالی به او می گوید که بالاخره از دست ایرم خلاص خواهد شد…اسماعیل با همکاری پلیس هایی که با پول خریدتشان، دوباره امید را به سلولش می آورد و این بار نقشه ی دیگری دارد. او سعی می کند امید را تحریک کند تا به او حمله کند که بتواند به خاطر نداشتن امنیت جانی، آزادی مشروط بگیرد.
بیشتر بخوانید:
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی معصومیت + عکس