خلاصه داستان قسمت ۴۵ سریال ترکی نشاط زندگی + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۴۵ سریال ترکی نشاط زندگی می باشید همراه ما باشید. سریال نشاط زندگی (شادی زندگی من)، داستانی زنانه است که به موضوعاتی مانند خانواده، عشق، و تلاش برای رسیدن به اهداف می‌پردازد. این سریال ترکیه ای با نگاهی مدرن به مفاهیم سنتی، توانسته است مخاطبان زیادی را جذب کند. سریال نشاط زندگی از تاریخ ۲ بهمن ماه ۱۴۰۲، روزهای زوج ساعت ۲۰:۰۰ و تکرار آن روز بعد ساعات ۱۲:۰۰، ۱۷:۰۰ از شبکه جم تی‌وی پخش می‌شود. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ شبنم بوزوکلو در نقش نشه شنبکال، تولگا تکین در نقش مصطفی شنبکال، متین کوشکون در نقش مهمت شنبکال، اوغور دمیریهلوان در صالحا شنبکال، ارس شنول در نقش سردار شنبکال، گیزم کالا در نقش آیلین اوزای، ازگی تومبول در نقش تورکان شنبکال، سوریا گوزل در نقش سودا کورماز، نیسان دوکمچی در نقش زینب شنبکال، گفت اژه ییلدیزیم در نقش امره شنبکال و…

 قسمت ۴۵ سریال ترکی نشاط زندگی

قسمت ۴۵ سریال ترکی نشاط زندگی

قسمت ۴۵ سریال ترکی نشاط زندگی

مرت وقتی به بیمارستان میره به نشه میگه چیکارم داشتی؟ نشه بهش میگه که شعله باهام حرف زد مرت جا میخوره و میگه چی؟ چی گفت؟ او میگه انگار شنیده بود صدای بالا رفته مارو گفت از طرف داداشم معذرت میخوام مرت میگه تو باز رفتی اونجا؟ چی گفتی بهش که اینو گفته؟ و با کلافگی میره اونجا که میبینه شعله تو اتاقش نیست. او هل میکنه و با نشه دنبالش تو بیمارستان میگرده اما پیداش نمیکنن که مرت عصبی میشه و سر نشه داد میزنه و دعواش میکنه که مصطفی میشنوه و میره اونجا سپس به مرت میگه حق نداری اینجوری سرش داد بزنی! سودا میاد و میگه چیشده؟ مرت میخواد بگه خواهرش گم شده که سودا میگه خواهرتون تو اتاقشه! مرت ساکت میشه و به اونجا میره و به شعله میگه خیلی ترسوندی منو! شعله میگه نشه تقصیری نداره با اون کاری نداشته باش! مرت با شنیدن صداش خوشحال میشه و بغلش میکنه. تو کافه سردار حساب کتاب میکنه و به آیلین میگه دو روز دیگه قسط اول وامه ولی ما ۱/۳ پولو جفت و جور کردیم! و استرس گرفتن. او کافه مرت به تورکان پیشنهاد میده تا عروسیشونو با عروسی سردار و آیلین باهم بگیرن اما تورکان میگه خوشم نمیاد سپس با خیالبافی از طریقه خواستگاری کردن شوهر سابقش میگه.

مرت پیش نشه تو بیمارستان میره و ازش معذرت خواهی میکنه و میگه که از کوره در رفته بود. شب مصطفی وقتی به خانه میره سردار پیشش میره و ازش کمک میخواد تا قسطش پر بشه اما مصطفی میگه خالیم. سپس پیش مادرش میره و از اون کمک میخواد که مادرش میگه فقط ۵ هزارتا دارم. فردای آن روز سر میز صبحانهذسردار میبینه تورکان نیست که صالحه میگه مریضه تو اتاقشه سردار واسش سینی صبحانه میبره و ازش واسه وامش کمک میخواد که تورکان میگه من چیزی ندارم. نشه با مهمت تو جلوی در خانه باهاش حرف میزنه و درباره پرونده شعله باهاش حرف میرنه و میگه روی وضع روحی یه بیمار کار میکنم تا جایی که میدونم دست فرمونش خوب بوده چرا باید تصادف کنه؟! مهمت میگه شاید بارندگی بوده وضعیت جاده خوب نبوده! نشه با مصطفی میرن به محل تصادف. اونجا نشه از یه مغاره دار میپرسه که او میگه آره یادمه دوتا تصادف شد اون روز نشه کمی امیدوار تر میشه اینو میشنوه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی نشاط زندگی Hayatim Nesesi

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا