خلاصه داستان قسمت ۴۷ سریال ترکی نشاط زندگی + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۴۷ سریال ترکی نشاط زندگی می باشید همراه ما باشید. سریال نشاط زندگی (شادی زندگی من)، داستانی زنانه است که به موضوعاتی مانند خانواده، عشق، و تلاش برای رسیدن به اهداف می‌پردازد. این سریال ترکیه ای با نگاهی مدرن به مفاهیم سنتی، توانسته است مخاطبان زیادی را جذب کند. سریال نشاط زندگی از تاریخ ۲ بهمن ماه ۱۴۰۲، روزهای زوج ساعت ۲۰:۰۰ و تکرار آن روز بعد ساعات ۱۲:۰۰، ۱۷:۰۰ از شبکه جم تی‌وی پخش می‌شود. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ شبنم بوزوکلو در نقش نشه شنبکال، تولگا تکین در نقش مصطفی شنبکال، متین کوشکون در نقش مهمت شنبکال، اوغور دمیریهلوان در صالحا شنبکال، ارس شنول در نقش سردار شنبکال، گیزم کالا در نقش آیلین اوزای، ازگی تومبول در نقش تورکان شنبکال، سوریا گوزل در نقش سودا کورماز، نیسان دوکمچی در نقش زینب شنبکال، گفت اژه ییلدیزیم در نقش امره شنبکال و…

قسمت ۴۷ سریال ترکی نشاط زندگی

قسمت ۴۷ سریال ترکی نشاط زندگی

سردار تو کافه پیش مراد میره و بهش میگه چندجای خوب معرفی کن خارج از اینجا او اسم چندتا شهرو میگه و میپرسه واسه چی؟ سردار میگه میخوام فرار کنم بالاخره نمیتونم قسط اولو پرداخت کنم موعدش رسیده دیگه چاره ای ندارم جزء فرار کردن مراد میگه یه راهی پیدا میکنیم اینجوری که نمیشه آروم باش! صالحه به اونجا میاد و میگه میخوام با مراد صحبت کنم، سردار میره و صالحه باهاش حرف میزنه و درباره بیمه و زندگیش میپرسه بعد میگه اول تورکان را راضی کن اگه قبول کرد بیدارمون خواستگاریش کن مراد حسابی خوشحال شده. او به دم در خانه صالحه و مهمت میره و به تورکان میگه بیاد دم در. او وقتی میره مراد را میبینه که افتاده رو زمین که مراد میگه از روی اسب افتادم میخواستم ازت اونجوری خواستگاری کنم ولی نشد تورکان میگه واسه من این چیزا مهم نیست فقط به خاطر ازدواج ناموفقیه که داشتم شروط عجیب گذاشتم که ازم دور بشی ولی تو دست بردار نبودی. مراد همونجا ازش خواستگاری میکنه که تورکان قبول میکنه مراد سر از پا نمیشناسه. سردار به بانک زنگ میزنه تا ببینه مهلت میشه گرفت یا نه ک بهش میگه شخصی به نام مراد تسویه کرده اونا جا میخورن.

نشه تو بیمارستان به مصطفی میشه که تصمیم داره به عنوان یه پزشک به زندگیش ادامه بده و تو حیطه روانپزشکی ادامه تحصیل بده مصطفی بهم میریزه و میره نشه جلوشو میگیره و میگه ازت توقع دارم حمایتم کنی تا الان فقط واسه بقیه زندگی کردم و به بقیه رسیدگی کردم الان میخوام یه قدم واسه خودم بردارم! مصطفی میگه این یعنی ۴ سال دیگه درس خوندن و بعدش گذروندن طرحت که قطعا خارج از استانبوله یعنی آلاخون بالاخون شدن من! بهشون زنگ میزنن همان موقع که بیاین خونه کار داریم باهاتون. مصطفی میگه بعدا حرف میزنیم فعلا بریم. تو حیاط خونه همه جمع شدن که مراد و تورکان میگن تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم همه بهشون تبریک میگن. سردار به مراد میگه چرا همچین کاری کردی؟ او میگه خواستم کمک کنم دیگه به عنوان شریک بهش نگاه کنین تو کافه شریک شدیم. شب تو خونه مصطفی سر میز شام نمیره و مدام از نشه فرار میکنه همه متوجه رفتار اونا باهم شدن. تو خونه مهمت آنها تصمیم گرفتن که عروسی آیلین با سردار و تورکان با مراد را تو یه روز اونم تو باغچه خونه خودشون بگیرن تورکان اول مخالفت میکنه اما بعد قبول میکنه. سپس قرار میشه بعد از ازدواج مراد و تورکان به خانه آیلین برن و آیلین و سردار به کمک مهمت دنبال یه خونه دیگه بگردن…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی نشاط زندگی Hayatim Nesesi

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا