خلاصه داستان قسمت ۷۰ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۷۰ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۷۰ سریال ترکی شربت زغال اخته
خانم ها تو خونه عبداله خان نشستن و پنبه به نورسما میگه برای شب بورک درست کنیم نورسما میگه شما درست کن من خطاطی دارم دوعا تحسینش میکنه که پنبه میگه اونوقت واسه چی؟ دوعا میگه واسه اینکه دنبال چیزی میره که دوست داره و پا پس نمیکشه سپس بعد از کمی حرف زدن به بهونه کارآموزی داشتن میره. نیلای میره پیش مروه و بهش میگه نتونستم اینکارو بکنم آخه مگه من قاتلم؟ مروه بهش میگه انجام ندادی باید کفاره بدی چون اگه ندی بچه ات خدایی نکرده ناقص به دنیا میاد نیلای گول حرفاشو میخوره و میگه باید چیکار کنم؟ او میگه به بچه ها کمک مالی کنی یا گرسنه هارو سیر کنی نیلای میگه خوبه من میدونم بهتون خودتون انجام بدین سپس مروه الکی حساب میکنه و میگه باید حدود ۹۸هزار خرده ای پول بدی نیلای میگه باشه جورش میکنم. امید با ظاهری شبیه پیک رفته دم در خانه عبداله خان و به خدمتکار میگه برای نورسما خانم بسته آوردم باید به خودشون تحویل بدم و کد ملی بگیرم نورسما به اونجا میره که میبینه اون امیده سپس بعد از گرفتن بسته پنهانی دستشو میگیره و بعد از چند دقیقه از اونجا میره. نورسما به اتاقش میره که میبینه یه حلقه تو اون جعبه ست با یه نوشته که با تمام وجود منتظرم که این حلقه را دستت کنی نورسما خوشحال میشه و ذوق میکنه.
شعله بهش زنگ میزنه و خبر میده که برای بچه های دوعا جشن گرفته واسه فرداشب و چون میخوان سورپرایزش کنن به کمکش نیاز داره نورسما میگه چه کمکی؟ آذرخش میخواد به عامر زنگ بزنه که به خودش میگه بهش چی بگم؟ و منصرف میشه. کایهان به عامر زنگ میرنه و سراغشو میگیره سپس بعد تز کمی حرف زدن قطع میکنه عامر پیش عبداله خان میره که فاتح اونجاست و میگه باید یه مدت هتلی که فاتح فروختو بگیرم با کایهان شریک بشم آنها جا میخورن و فاتح میگه یعنی چی؟ دوعا ازت خواسته؟ عامر میگه نه این تصمیم خودمه! فاتح کلافه و عصبی میشه. نیلای به شرکت میره که میبینه مصطفی رستورانه سپس با دیدن داداشش میگه به کمک احتیاج دارم. اونا به کافه میرن و نیلای میپرسه پول چجوری جور کنم؟ او پیشنهاد میده برن یه سرویس تخت نوزاد با قیمت بالا انتخاب کنه و در عوضش به نجار بده بسازنش که نصف دربیاد اینجوری از کنار پولهایی که میگیره ازشون میمونه و به کارش میرسه نیلای میگه فکر خوبیه.
فاتح وقتی به دوعا زنگ میرنه واسه اینکه از دست کایهان عصبیه با او بدرفتاری میکنه و میگه که پدرت دست از سر ما برنمیداره چسبیده به عموم! دوعا ناراحت میشه و اشک میریزه. شعله به دوعا زنگ میزنه که میبینه ناراحته دوعا ازش میخواد بیاد پیشش خونه تا درد و دل کنن شعله قبول میکنه. لمان به مدرسه پیش آذرخش رفته و به خاطر گذشته معذرت خواهی میکنه و میگه که با کایهان میخواد ازدواج کنه آذرخش جا میخوره و ازس میخواد مراقب خودش باشه. شعله به خانه عبداله خان میره و بعد از کمی حرف زدن نورسما و دوعا ازش میخوان شام پیششون بمونه پنبه که تازه از بیرون اومده تو عمل انجام شده قرار میگیره و اونم میخواد بمونه که شعله قبول میکنه. تو خونه سر میز شام آذرخش تو خودشه که وقتی مادرش ازش میپرسه چیشده او خستگیو بهونه میکنه. عامر و مته خان تو خونه نشستن و مته خان میپرسه تو واقعا میخوای با آذرخش ازدواج کنی؟ عامر میگه چطور؟ مته خان میگه من نمیتونم بهش دیگه نزدیک بشم اما اگه تو باهاش خوبی حالت خوبه مشکلی نیست من میرم با مامانم زندگی میکنم اونم حالش خیلی خوبه انگاری یکی تو زندگیشه مطمئن نیستم حدس میزنم! عامر تو فکر میره….