خلاصه داستان قسمت ۷۱ سریال ترکی شربت زغال اخته + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب شما شاهد قسمت ۷۱ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. همراه ما باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. این سریال روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود.
قسمت ۷۱ سریال ترکی شربت زغال اخته
پنبه با عبداله خان در حال حرف زدن و غر زدنه درباره مراسمی که برای بچه های دوعا گرفتن و حسادت نیلای عبداله خان که کلافه شده از غر زدناش از خدا طلب صبر میکنه در این ما بین عبداله خان به نورسما میگه که حکم طلاقش صادر شده و از اونجایی که نورسما زجر زیادی کشیده نمیدونه خوشحال باشه یا ناراحت سپس پیش دوعا میره و بهش این خبرو میده دوعا واسش خوشحال میشه و میگه که همیشه پشتشه و حمایتش میکنه. نورسما به فاتح پنهانی میگه برای دوعا شعله جشن گرفته برای بچه هاش تو هم باید بیای تا خوشحال بشه اون دخترو اذیت نکن تو روزهای سختی به سر میبره فاتح قبول میکنه. اجم به دیدن عامر تو شرکت میره و میگه کایهان آدم کثیفیه و واسه پول هرکاری میکنه تا فهمید دوعا با پسر پولداری ازدواج کرده اومد اینجا بعد از من خواست محجبه خودمو نشون بدم تا شماهارو تحت تاثیر قرار بدم بعد هم برای فاتح دندون تیز کرد و الانم برای بالا کشیدن ثروت همسر سابقتون بهش نزدیک شده سپس بهش پرونده ای میده و میگه اگه به جریان بیوفته به زندان میره ازتون میخوام انتقام منو هم بگیرین. عامر با فهمیدن این موضوع با کایهان قرار میزاره و بهش میگه که از همه ی کلاهبرداریاش خبر داره.
عامر ادامه میده و میگه اگه به طلبکارات آدرستو بدم جات توی بیمارستانه پس تو با پسر و خانواده ام کاری نداری منم در ازاش با تو کاری ندارم کایهان که انتظار اینو نداشته فقط سکوت میکنه و گوش میده. نورسما حلقه ای که امید واسش اورده بود را دستش میکنه و به خودش میگه یعنی واقعا میشه؟ نورسما که استرس و دلشوره داره تصمیم میگیره بره به درگاه خدا و دعا بخونه تا اروم بشه. آیلین به فاتح زنگ میزنه تا برای گرفتن امضا به اونجا بیاد فاتح میگه امشب مهمونی تو یه شرکت دعوتم نمیتونم باشه واسه یه روز دیگه. آیلین سریعا آدرس شرکتو پیدا میکنه تا به اونجا بره. ییلدیز دوعارو به رستوران میبره که با دیدن اونا واقعا سورپرایز و خوشحال میشه و وقتی میبینه فاتح هم اومده بیشتر خوشحال میشه و همدیگرو بغل میکنن. اما شب وقتی میخوان برن به مهمونی پنبه به خاطر تنگ بودن لباس دوعا بهش میگه بره لباسشو عوض کنه شکمش بیرون زده دوعا میگه نفهمیدم یعنی چی؟ فاتح تایید میکنه و میگه بره عوض کنه لباس گشاد بپوشه که دوعا میگه خودت برو که خجالت نکشی و به اتاق میره. آیلین با دیدن فاتح پیشش میره و باهمدیگه صحبت میکنن سپس به بهونه اینکه حوصلشون سر رفته آیلین پیشنهاد میده تا برن خونه اونا و باهم قهوه بخورن فاتح قبول میکنه و شب را باهم میگذرونن….