خلاصه داستان قسمت ۸ سریال ترکی دشمن عشق

در این مطلب از سایت جدولیاب شما خلاصه داستان قسمت ۸ سریال ترکی دشمن عشق را مطالعه میکنید. همراه ما باشید. سریال Aşka Düşman یکی از جدیدترین سریال های ترکی ۲۰۲۴ بود که به کارگردانی مسعوده ارارسلان (Mesude Erarslan) ساخته شد. نویسندگی این اثر نیز با ایلم کانپولات (Eylem Canpolat) و اوزان آکسونگور (Ozan Aksungur) بود. داستان سریال درباره زنی به نام بحریه است که تمام اعتقادش را به عشق از دست داده و سه دختر خود را از عاشق شدن منع می‌‌کند. او هیچ اعتمادی به مردان ندارد و به سه دخترش نیز همین مفاهیم را آموخته است. نام یکی از دختران بحریه اینجی است و وقتی او با مردی به نام اویگار روبه‌رو می‌شود، به او حس پیدا می‌کند و بدین ترتیب روبه‌روی عقاید مادر خود می‌ایستد.

قسمت ۸ سریال ترکی دشمن عشق
قسمت ۸ سریال ترکی دشمن عشق

قسمت ۸ سریال ترکی دشمن عشق

دادگاه شروع شده و قاضی از اینجی میخواد تا تعریف کنه اما او چیزی نمیگه که وکیلش به جاش حرف میزنه و قاضی به اویگار میگه که از خودش دفاع کنه و اگه چیزی میخواد بگه اویگار فقط میگه من کاری نکردم و طلب برائت دارم قاضی با شواهد جلسه دادگاه را به یه ماه عقب میندازه تا مدارک بیشتری جور کنن وکیل های طرفین. وکیل اویگار از قاضی درخواست میکنه تا جلسه بعدی دادگاه اویگار آزاد باشه چون کسی نیست که مدارک و شواهدو بخواد از بین ببره. قاضی قبول میکنه که بحریه بهم میریزه و میگه یعنی چی؟ راست راست تو خیابون بگرده؟ و همگی از دادگاه میرن. بحریه جلوی در دادسرا سخنرانی میکنه و میگه حالا که شماها نمیتونین از دخترها و زن ها محافظت کنین من مراقبشونم از این به بعد اگه کسی به دخترها و زن ها دست درازی یا زبون درازی کنه با من طرفه! همه تشویقش میکنن ولی وکیل اینجی بهش میگه این کارتون تو روند پرونده تأثیر بد میزاره!

ماهور با کنعان رفته به کافه و اونجا باهاش درد و دل میکنه و نوشیدنی میخوره و میگه اویگار باهام بد کرد چرا باهام بازی کرد! کنعان میگه تاحالا بهت گفته بود دوست دارم؟ گفته بود میخوام باهات زندگیمو بسازم؟ نه! تو خودت بزرگ کردی تو ذهنت! ماهور میگه اگه بهم علاقه نداشت چرا میخواست باهام ازدواج کنه؟ و کنعان پا به پای درد و دلش میشینه. اویگار با اینجی قرار گذاشته و باهم حرف میزنن. اویگار به بهونه اینکه یادش نمیاد اون صحنه رو ازش میخواد باهم برن پیش دوستش که روانشناسه اینجی اول قبول نمیکنه اما بعد راضی میشه. سپس باهم میرن به مطب روانشناس. اونجا دکتر باهاش حرف میزنه و میگه که این غریزه توعه کاملا عادیه که بخوای به طرف یه مرد کشیده بشی و ازش خوشت بیاد!

اینجی مدام از مادرش میگه که او همیشه ازمون مراقبت میکنن و حواسش بهمون هست که اتفاقی واسمون نیوفته دکتر میگه احساس نمیکنی خیلی مادرت بیش از حد مراقب شماست؟ اینجی ناراحت میشه و از مادرش طرفداری میکنه و در آخر از اونجا میرن اویگار میخواد دنبالش بره که دکتر نمیزاره و میگه بزار یکم بگذره تنها باشه به حرفام فکر کنه خودش برمیگرده. از هم محله ای ها رفتن خونه مادر اویگار برای همدردی و از بحریه میگن که مخالف عشق و عاشقیه و از مرد جماعت فراری و متنفره! واسه همین میدونیم که شما کاری نکردین و ازتون حمایت میکنیم آقای دکتر اویگار باهاش بد رفتاری میکنه و میگه واسه چی پشت سر یه زن اینجوری حرف میزنین؟ اگه یه کلمه درباره این موضوع بنویسین تو روزنامه ای جایی من خودم ازتون شکایت میکنم! اون خبرنگار بهم میریزه و وقتی میره بیرون با همکارش حرف میزنه و میگه این دکتره اصلا انگار تو باغ نیست! طرف ازش شمایت کرده میخوان بفرستنش تو زندان بعد این ازشون طرفداری میکنه دیوونه! ماهور رو پاهاشم نمیتونه وایسه که کنعان به زور از اونجا میبرتش….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی دشمن عشق

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا