سکانسی از سریال مرگ یزدگرد با بازی بی نظیر زنده یاد سوسن تسلیمی
سوسن تسلیمی کیست؟
سوسن تسلیمی (زاده ۱۸ بهمن ۱۳۲۸ در رشت) بازیگر و کارگردان تئاتر و سینما اهل ایران اس. تسلیمی ماندگارترین بازیهایش را در چهار فیلم بهرام بیضایی یعنی چریکه تارا، مرگ یزدگرد، باشو غریبه کوچک و شاید وقتی دیگر ارائه کردهاست و از مکرّرترین بازیگران بیضایی بهشمار میرود.
تسلیمی در حال حاضر در سوئد اقامت دارد و در کارگردانی و بازیگری تئاتر و سینما فعالیت میکند. او در سال ۲۰۰۲ جایزه شخصیت ممتاز فرهنگی و هنری کشور سوئد را گرفت. از او به عنوان یکی از برترین بازیگران زن تاریخ سینمای ایران که دارای سبک بازیگری خاص است ،نام برده میشود. کتابی با عنوان اسطوره مهر دربارهٔ زندگی و آثار او به کوشش بی تا ملکوتی به چاپ رسیده و همچنین کتاب گفتگویی با او دربارهٔ زندگی و آثارش تحت عنوان «سوسن تسلیمی در گفتگویی بلند با محمد عبدی» در لندن به چاپ رسیدهاست.
سوسن تسلیمی در ١٨ بهمن ۱۳۲۸ در رشت متولد شد. پدرش خسرو تسلیمی (مدیر تولید و تهیهکننده)، مادرش منیره آخوندنیا (تسلیمی) (بازیگر) و برادرش سیروس تسلیمی (فیلمنامهنویس و تهیهکننده و بازیگر) هر سه از چهرههای عرصهٔ فیلم و تئاتر میباشند.
سوسن سلیمی بازیگر قدیمی سینما و تئاتر ۲۷ تیرماه ۱۳۹۹ درگذشت. یکی از نزدیکان او در مورد علت مرگ سوسن سلیمی میگوید او حدود ۱۰ روز بیاشتها بود و بدون آنکه بیماری خاصی در او تشخیص داده شود، درگذشت.
فیلم سینمای مرگ یزدگرد
نخستین بار از یکم مهر تا بیستم آبان ۱۳۵۸ این نمایش به کارگردانی بیضایی در تالار چهارسوی تئاتر شهر اجرا شد.[۲]
نمایشنامه داستان مرگ یزدگرد سوم است که به مرو میگریزد و بهطور ناشناس در آسیابی پناه میگیرد. داستان از زبان آسیابان، زن آسیابان و دخترشان بیان میشود و همه روایتها با هم تفاوت دارد.
موبد، سرکرده و سردار سپاه یزدگرد سوم در آسیابی نزدیک مرو گرد میآیند تا آسیابان، زن و دخترش را به جرم کشتن پادشاه محاکمه کنند. روایتهای آسیابان و همسر و دخترش با هم تعارض دارد: یکی میگوید پادشاه را به جرم تجاوز به همسرش کشته، دیگری میگوید جسدی که با جامهٔ پادشاه بر میانهٔ آسیاب افتاده آسیابان است که به دست پادشاه کشته شده تا همه تصور کنند که پادشاه مردهاست. بیرون از آسیاب سپاه شاه مقتول با اعراب مسلمان درجنگ و گریزند. لحظهای که داوری به پایان میرسد و صاحبمنصبان سپاه حکم بر برائت آسیابان و خانوادهاش میدهند سربازی خبر از پیشروی اعراب میآورد. همسر آسیابان میگوید که داوری به پایان نرسیدهاست و اینک داوران اصلی، با درفشهای سیاه، از راه میرسند.