گفتگوی اختصاصی با نغمه مرادآبادی نوازنده سه تار
موسیقی ما در سطح جهانی جایگاهی ندارد
نغمه مرادآبادی متولد ۲۱ فروردین ۱۳۶۵، در تهران، لیسانس موسیقی از کنسرواتوار تهران، نوازنده ساز تار و مدرس موسیقی، موزیسین توانایی که بارها استیج های مطرح و حضور در بندهای مختلف خواننده های نام آشنای موسیقی ما را تجربه کرده است. با نغمه مرادآبادی که به تازگی برنده جایزه بزرگ مسابقه بین المللی Sonyashnik اوکراین شده است، گفتگویی صمیمی داشته ایم که با هم می خوانیم.
*چرا موسیقی را انتخاب کرده اید؟
به خاطر اینکه موسیقی از کودکی همیشه برای من خیلی مهم بوده است و گوش موسیقایی خوبی داشته ام. از حدود چهار سالگی تمام آهنگ ها را حفظ می کردم و با شعر می خواندم. از ابتدای امر خیلی به موسیقی علاقه مند بودم و دلیل انتخاب من هم همین بوده است.
*و چرا ساز «تار» را انتخاب کرده اید؟
چون به موسیقی ایرانی علاقه مند شدم. ساز مورد علاقه من پیانو و ویولن سل بود، ولی مسیر زندگی، من را به سمتی برد که به سازهای ایرانی علاقه مند شدم.
*سختی ها و شیرینی های فعالیت در این حوزه مخصوصا برای خانم ها چیست؟
اگر بخواهم از سختی ها بگویم برای من راه سختی بود، مخصوصا پارسال که برای من اتفاقات خوبی نیفتاد، ولی طبیعتا شیرینی هم دارد، اینکه از کاری که انجام می دهیم، لذت می بریم. مهمترین بخش برای من این است که از کاری که می کنم، بسیار لذت می برم و با وجود سختی های آن باز هم تمام تلاشم را می کنم تا آن چیزی راکه می خواهم، به دست بیاورم.
*شرایط مافیایی چقدر در موسیقی وجود دارد؟
شرایط مافیایی در همه هنرها و در تمام دنیا وجود دارد، این چیزی نیست که فقط مختص کشور ما باشد. در سینما و تئاتر وجود دارد و در موسیقی هم وجود دارد.
*در رابطه با عنوانی که در Sonyashnik کسب کرده اید، صبحت می کنید؟
حدود چهار ماه پیش آقای Sherzod Ergashev به من دایرکت دادند که آیا می توانیم با هم همکاری داشته باشیم؟ با هم کانکت شدیم و من دیدم ایشان تار آذری می زنند و خیلی خوشم آمد. پیج ایشان خیلی بازخورد خوبی داشت و من برای همکاری استقبال کردم. یک موزیک پیشنهاد دادم که به صورت مشترک بزنیم که این موزیک، موزیک شادی بود، مردم دوست داشتند و اینگونه همکاری ما شروع شد. من از ایران فایل خودم را می فرستادم و ایشان آن طرف تنظیم می کردند، بعد ویدئو گرفتیم و ادیت شد و در اینستاگرام گذاشتیم که خیلی دیده شد.
*و این همکاری ادامه داشت؟
بله، بعد از دو ماه دوباره تصمیم گرفتیم همکاری کنیم و من این بار آهنگ سلطان قلب ها را پیشنهاد دادم که این کار هم دیده شد. این آهنگ به بخش مسابقه رفت و آقای Sherzod یک روز به من مسیج زدند که ما در مسابقات ویدئوهای مجازی در اینستاگرام در کشور اوکراین اول شده ایم. این برای من افتخار بود، چون می دانستم اوکراینی ها در موسیقی خیلی سختگیر هستند. بعد از آن چند بار شبکه های موزیک ازبکستان اسم من را آوردند و از من حرف زدند که این هم برای من خیلی جذاب بود و حتی سفارت ازبکستان با من تماس گرفت و برای اجرا از من دعوت کرد.
* خانم مرادآبادی، موسیقی ما در سطح جهانی چه جایگاهی دارد؟
اگر واقعیت را بخواهید،، موسیقی ما در سطح جهان هیچ جایگاهی ندارد، چون ما در حوزه موسیقی سال های سال است که افت کرده ایم و چیزی ارائه نداده ایم که در سطح جهانی شنیده شود. متاسفانه یکسری تعصبات وجود دارد که اجازه نداده موسیقی ما پیشرفت کند و به گوش جهانیان برسد.
*چه مقدار از موسیقی شامل دانش و آگاهی و چقدر مهارت های فردی می شود؟
بخش زیادی از موسیقی، مهارت های فردی است و البته نظر من و خیلی از معلم ها این است که موسیقی بدون دانش و آگاهی و بدون علم واقعا انگار چیز بزرگی را کم دارد. مثلا شما فرض کنید صحبت می کنید، اما بلد نیستید بنویسید و بخوانید و این قسمت کار مشکل ساز می شود.
*چه توصیه ای برای علاقه مندانی دارید که می خواهند موسیقی را به شکل حرفه ای دنبال کنند؟
توصیه من این است که از راه درست وارد شوند و وقتی که آن راه درست را تا انتها رفتند، دنبال سبک مورد علاقه خودشان باشند. خودشان را به هیچ عنوان محدود نکنند و این را بدانند که دنیای هنر و موسیقی خیلی گسترده است. اگر من ساز تار را انتخاب کرده ام، فقط با آن سنتی نمی زنم و این را ثابت کرده ام که تار ساز گسترده ای است، هرچند از لحاظ محدوده صوتی کوتاه و کم باشد، ولی می شود با آن خیلی کارها انجام داد.
*چقدر به ماندگاری در تاریخ هنر ایران فکر می کنید؟
واقعیت را بخواهید تا به حال به آن فکر نکرده ام. به ماندگاری فکر نکرده ام، چون به نظر خودم هنوز خیلی کوچک هستم که بخواهم به این موضوع فکر کنم. نمی توانم خودم را استاد یا کسی که در تاریخ موسیقی ماندگار می شود، فرض کنم.
*در بین خوانندگان و اهالی موسیقی امروز کسی را داریم که قابلیت ماندگار شدن داشته باشد؟
در بین خوانندگان امروز کسی را نمی بینم که بخواهد ماندگار شود. ماندگار شدن در قدیم مراحلی داشته که داستان آن متفاوت بوده و الان کسی را نمی بینم که ماندگار شود.
*خوش چهره بودن چقدر در موفق شدن در فضای هنری تاثیر دارد؟
به نظر من چهره و جنسیت هیچ ربطی به موفقیت در فضای مجازی ندارد. اینکه خیلی وقت ها خیلی از آدم ها نگاه های جنسیتی و نگاه های اینچنینی به هنر دارند، من را خیلی اذیت می کند و به نظر من اگر قرار است کسی موفق باشد، باید با هنر و ایده خودش موفق شود.
*شما خوش چهره هستید؟
من خودم را خیلی آدم «سوفیا لورن» طوری و خوش چهره نمی بینم.
*اگر با خودتان ملاقات کنید، از خودتان خوشتان خواهد آمد؟
چون دختر خوش رویی هستم و همیشه لبخند می زنم، همیشه سعی می کنم اطرافیان خودم را بخندانم و شاد باشم، پس اگر کسی را شبیه خودم و روبه روی خودم ببینم، از او خوشم خواهد آمد و سعی می کنم با او ارتباط برقرار کنم.
*حسادت چقدر در بین نوازنده ها وجود دارد؟
تا حد بسیار بسیار زیادی حسادت بین همه نوازنده ها وجود دارد و من فکر می کنم داخل ایران این اتفاق بیشتر است. فکر می کنم وقتی می بینند همکارشان پیشرفت کرده یا دارد پیشرفت می کند، شدیدا سعی می کنند او را بکوبند و پشت سرش حرف می زنند. این موردی است که سال هاست به من ثابت شده است.
*نوازنده ها و خواننده های محبوب خارجی شما چه کسانی هستند؟
محبوب ترین خواننده ها و نوازنده های من فقط یک گروه بوده و آن هم گروه پینک فلوید است. از همه لحاظ عاشق آنها هستم و بنویسید فقط پینک فلوید!
*نظر مخاطبانتان چقدر برای شما اهمیت دارد؟
نظر مخاطب خیلی برای من مهم است، حتی گاهی اوقات از آنها سوال می کنم که به نظر شما این کار را انجام بدهم یا این پست را در این ساعت بگذارم؟ طبیعتا سلیقه مخاطب برای من مهم بوده که سراغ بخشی از موسیقی پاپ خوب رفته ام و با ساز ایرانی، موسیقی پاپ ارائه کرده ام. سلیقه مردم برای من مهم بوده که اگر می خواهند پاپ بشنوند، پس حداقل پاپ خوب گوش کنند.
*بیشترین کامنتی که دارید، شامل چه موضوعاتی می شود؟
سوال می کنند که کلاس های شما کجا و چه زمانی تشکیل می شود یا مثلا اینکه ساز تار چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟ در مورد موسیقی، و چیزی جز این نیست.
*آرمانشهر شما در دنیای هنر چیست؟
همیشه به دوستانم این را می گویم که اگر یک روز مُردم، چگونه می توانم باز هم از شنیدن موسیقی لذت ببرم؟ هدف من فقط لذت بردن است و به شدت از شنیدن ونواختن موسیقی لذت می برم، در حدی که فکر می کنم اگر یک روز نباشم، این لذت چه می شود؟
*غیر از نوازندگی چه فعالیت هنری دیگری دارید؟
هیچ فعالیت دیگری جز تدریس و نوازندگی در حوزه موسیقی ندارم.
*در زمینه مدلینگ فعالیت ندارید و این حرفه برای شما جذاب است؟
مدلینگ اصلا برای من جذاب نیست و فعالیتی هم در این زمینه نداشته و ندارم.
*کدام هنر است که دوست دارید انجام بدهید و نمی توانید؟
من عاشق تئاتر هستم و خیلی وقت ها جلوی آینه با خودم حرف می زدم و تصور می کردم روی صحنه تئاتر هستم؛ هنری که خیلی دوست داشتم انجام بدهم، ولی به نظر من تئاتر و سینما حرفه های بسیار سختی هستند و چون حس کردم هیچ وقت از پس آن برنخواهم آمد، دنبال آن نرفتم.
*اما تجربه نواختن در تئاتر را داشته اید. موسیقی نمایش چه تفاوتی با موسیقی که ما به طورمعمول می شنویم دارد؟
طبیعتا موسیقیِ تئاتر و نمایش، موسیقی ای است که قرار است در لحظه بیان شود و با آن موسیقی حس بازیگر، لحظه و میزانسن را به تماشاگری که آمده نمایش را ببیند، منتقل کند. نمایش هایی که من کار کرده ام، اکثرا ایرانی بوده اند و بیشتر نمایش های تخت حوضی و شاد بوده است.
*جلوی آن آینه تمرین جایزه گرفتن هم می کردید؟
کوچکتر که بودم شاید جلوی آینه از این اداها در می آوردم، ولی الان دیگر نه و اصلا از این کارها نکرده ام.
*یک نکته جالب از خودتان برای مخاطبان ما می گویید؟
من نکته زیاد دارم! ولی چیزی که خیلی بامزه است این است که کلا دختر پر شور و شیطان و پرهیجانی هستم و یک مقدار هم عصبی که این را خیلی ها به من گفته اند.
*با توجه به این عصبی بودن، دوست صمیمی هم دارید؟
بله، در دنیای هنر دوستان صمیمی زیادی دارم، هم از بازیگرها و هم از خواننده ها و خیلی خوشحال هستم که چنین دوستانی دارم، اما اگر اجازه بدهید، نمی خواهم از آنها اسم ببرم.
*چند شماره در گوشی تان که بعد از دیدن اسم آنها حالتان خوب می شود؟
خیلی ها هستند! بیشتر دوستانم که با آنها صمیمی هستم و وقتی از کنار اسم آنها رد می شودم، خوشحال می شوم. اینکه سلبریتی باشند یا دوست معمولی برای من فرق ندارد و اینکه وقتی از کنار اسم پدر و مادرم رد می شوم که نوشته ام «بابا جلال» یا «مامان» خیلی حس جذابتری به من دست می دهد، این دو نفر برای من خیلی مهمتر هستند.
*اگر دوباره متولد شوید دوست دارید با چه شغلی این اتفاق بیفتد؟
اگر دوباره متولد شوم باز هم موسیقی را دنبال می کنم و دوست داشتم همچنان در این راه باشم.
*چیزی که از خودتان انتظار داشتید امروز باشید، هستید؟
نه، به آن چیزی که خیلی دوست داشتم برسم، هنوز نرسیده ام و اصلا نمی دانم به آن خواهم رسید یا خیر. هنوز آن چیزی که از خودم انتظار داشته ام، به وجود نیامده است.
*اتفاقی افتاده که دوست نداشته باشید چهره مشهوری باشید؟
من هیچ وقت دوست نداشته ام چهره مشهوری باشم، بلکه دوست داشته ام همیشه محبوب باشم. مشهور بودن با محبوب بودن خیلی متفاوت است و من دوست دارم حتی اگر در سبک کاری خودم در جایگاه بسیار بالایی نیستم، حداقل کاری کنم که باعث محبوبیت من شود.
*ازدواج چقدر برای هنرمندان نسبت به مردم عادی سخت تر است؟
از این لحاظ برای هنرمندان سخت تر است، چون هنرمند ها عاشق شغل خودشان هستند و این شغل بخش زیادی از وقت آنها را می گیرد، پس ممکن است نتوانند آنقدر که باید به یکسری کارهای شخصی مثل همسر و فرزند رسیدگی کنند.
*شما به ازدواج فکر می کنید؟
واقعیت را بخواهید به ازدواج فکر نمی کنم، اما اگر فرصت و موقعیتی باشد که در آن خوشحال باشم و بدانم که این نهایت آن اتفاق خوب است، حتما به آن فکر خواهم کرد.
*در زمینه هنر تصمیمی گرفته اید که پشیمان شده باشید؟
در زمینه کاری تصمیمات زیادی بوده که گرفته ام و پشیمان شده ام، مثلا روی استیج هایی رفته ام که پشیمان شده ام یا ضبط ها و کارهایی که بعد واقعا باعث پشیمانی من شده است. بعد از اتفاق هایی که پارسال برای من افتاد، تصمیمات من در زمینه کاری جدی تر شده است و دیگر هر کاری پیشنهاد شود را به راحتی قبول نمی کنم، چون می دانم ممکن است بعد از آن موجب پشیمانی من شود.
*خانم نغمه مرادآبادی چقدر قرنطینه را رعایت کرده اید؟
خیلی خیلی قرنطینه را رعایت کرده ام. یعنی از آن زمان که گفته بودند اصلا نباید از خانه بیرون بروید و کسی را ببینید، برای من و خانواده ام این اتفاق افتاد که حتی خواهر من هم به ما سر نمی زد تا روز تولدم که کیک خانگی که برای من درست کرده بودند را آوردند جلوی در خانه دادند و رفتند. خیلی رعایت کرده ام و همین که تا امروز کرونا نگرفته ام، پس حتما خیلی اصولی به آن عمل کرده ام.
*علاقه مندی ها و تفریحات شما؟
تفریح من قبل از کرونا رفتن به کمپ بود و زندگی در طبیعت یکی از علاقه مندی های من است که حتما یک روز به آن می رسم؛ اینکه به صور دائم در طبیعت زندگی کنم.
*چقدر اهل ورزش هستید؟
شدیدا اهل ورزش هستم، حدود شش سال می شود که خیلی ورزش می کنم. رسیده بودم به قسمت های حرفه ای که کرونا آمد و من از آنجایی که می ترسیدم و رعایت می کردم دیگر به باشگاه نرفتم و سعی کردم در خانه ادامه بدهم. الان هم در خانه همچنان با مربی عزیزم خانم موژان ابراهیمی به صورت آنلاین ادامه می دهم.
*سه چیزی که به جزیره تنهایی خودتان می برید؟
کسی که خیلی دوست دارم را به جزیره تنهایی خودم می برم. گربه و ساز خودم را هم می برم.
*زندگی را چه رنگی می بینید؟
زندگی را سبز می بینم و رنگی که همیشه برای زندگی در ذهن دارم، سبز است.
*و خط قرمزهای شما چیست؟
طبیعتا هر انسان برای خودش خط قرمزهایی دارد که خط قرمز من هم توهین است. شدیدا از دروغ و توهین فراری هستم و اینها برای من خط قرمز بزرگی هستند.
*یک اتفاق ایده آل همین الان برای شما چه می تواند باشد؟
اینکه همین الان به من زنگ بزنند و به یک پروژه بزرگ موسیقایی دعوتم کنند، با یک قرارداد خیلی خوب و من هم سریع قبول کنم. می توانم یک اتفاق خوب دیگر هم بگویم؟ دو تا بگویم! اینکه همین حالا هیچ بیماری روی کره زمین وجود نداشته باشد و بتوانیم آزادانه نفس بکشیم و زندگی کنیم، این را بیشتر دوست دارم.
*خانم نغمه مرادآبادی فکر می کنید ده سال بعد کجا باشید؟
اصلا نمی توانم تصور کنم ده سال دیگر کجا هستم. اصلا آینده را نمی بینم و برای این کار دلیل دارم. شرایطی که الان در آن قرار داریم، شرایط جالبی نیست. نه تنها برای من، بلکه به جرات می توانم بگویم برای همه آدم های روی کره زمین شرایط ایده آل نیست و من هر چه به جلو نگاه می کنم، سیاهی و بن بست می بینم.
*در پایان یک سوال از خودتان بپرسید و پاسخ بدهید.
از خودم می پرسم چرا موسیقی؟ و جواب می دهم چون عاشق آن هستم. نه تنها از نواختن آن، بلکه از شنیدن موسیقی خوب هم لذت می برم و دوست دارم این لذت دائمی باشد. در جواب سوالات قبلی هم گفتم که خیلی غصه می خورم از اینکه روزی روی کره زمین نباشم و چطور می خواهم همچنان از موسیقی لذت و از آن حس بهره ببرم؟
خبرنگار: عباسعلی اسکتی
عکس: فائزه سلیمیان