گفتگو با سامان صفاری؛ بازیگر سریال خانه امن: هنرمند در کنار مردم «ماندگار» می شود

خوش چهره بودن در پیشنهاد نقش تاثیر ندارد

سامان صفاری، متولد سی شهریور هزار و سیصد و شصت و شش، یزد، کارشناس مدیریت، بازیگر سینما و تلویزیون، در کارنامه هنری او می توان به فیلم های سینمایی «شیار صد و چهل و سه»، «ننه هما»، «پارادایس»، «بی سایه»، «دعوتنامه»، «سامورایی در برلین» و همچنین مجموعه های تلویزیونی «سقوط آزاد»، «روزهای بهتر»، «تنها در تهران»، «ساعد»، «سایه بان»، «دلدادگان» و «ستایش سه» اشاره کرد، با سامان صفاری که این شبها سریال «خانه امن» را روی آنتن دارد به همین بهانه گفتگویی پاییزی داشته ایم که با هم می خوانیم.

گفتگو:‌ عباسعلی اسکتی

عکس ها: محمد احتشامی، مینا میرزایی

*چرا بازی در سریال «خانه امن» را پذیرفتید؟

به دلیل اینکه کاراکتر آن در داستان با بقیه کاراکترها فرق دارد، درست است که داستان ژانر جاسوسی امنیتی است اما یک عاشقانه خیلی جذاب داخل این سریال وجود دارد، برای همین کاراکتر پیام را انتخاب کردم و از همه مهمتر خیلی نسبت به کارکتر امین در دلداگان متفاوت بود.

*چه ویژگی هایی در یک نقش باعث می شود آن را بازی کنید؟

مهمترین ویژگی که من را ترغیب می کند یک نقش را انتخاب کنم فیلمنامه است، کارگردان و گروهی که قرار است با آنها کار کنم و جدا از همه این حرف ها خاص بودن و متفاوت بودن نقش نسبت به کاراکتر خودم مهم است که باعث می شود آن کار را قبول کنم.

*رسیدن به دنیای تصویر و دیده شدن چه المان هایی می خواهد؟

دیده شدن شاید درکشورهای پیشرفته المان های خاصی داشته باشد یا براساس یک تعداد راه هایی که همه باید آن راه ها را طی کنند تا در دنیای تصویر دیده شوند اما در کشور ما مثل تمام کارهای دیگر خیلی مبنا و قانونی وجود ندارد، به نظر من بچه هایی که تئاتر کار می کنند و پشتکار دارند و در کلاس های بازیگری بیشتر به دنبال یادگیری هستند و نه اینکه صرفا در عرض شش ماه یا یک سال دیده شوند موفق می شوند، به نظر من در کشور ما باید صبوری و پشتکار داشته باشید، ادامه بدهید و توکل به خدا کنید و شانس داشته باشید.

*موافقید تلویزیون با ریزش مخاطب مواجه شده است؟

بله و باید دید چرا این اتفاق افتاده است، شما ببینید در دهه هشتاد ما چه سریال هایی داشته ایم و الان چه سریال هایی داریم، فکر می کنم ممیزی های عجیب غریب و سلیقه مدیرهایی که شاید تخصصی در این کار نداشته باشند باعث شده مخاطب ریزش پیدا کند.

*و تلویزیون باید برای برگشت مخاطب چه کند؟

همه جای دنیا مخاطب در رتبه اول اهمیت قرار دارد و در همه نظرسنجی ها دقت می کنند که چرا مخاطب کم شده است، به نظر من تلویزیون باید این را رعایت کند و ببیند دلیل آن چیست، شاید نبود برنامه نود و خیلی از آدم هایی که طرفدار داشته اند و حالا در تلویزیون نیستند، به نظر من یک مدیر خوب و یک تحول می تواند مخاطب را به تلویزیون برگرداند.

*چرا از اینهمه فعالیت هنری «بازیگری» را انتخاب کرده اید؟

من از همان زمان که شروع کردم به بازیگری فکر می کردم و همین حالا هم به بازیگری فکر می کنم، به این دلیل بازیگر شدم که علاقه من صرفا بازیگری بود و هیچ وقت به هیچ حرفه و شاخه دیگری از هنر نخواهم رفت.

*شرایط مافیایی چقدر در دنیای نمایش وجود دارد؟

احساس می کنم در همه جای دنیا مافیا وجود دارد و در کشور ما هم وجود دارد، همه کارها مافیا دارد و رشته ما هم مافیا دارد، من خیلی به این چیزها فکر نمی کنم و راه خودم را می روم.

*در میان کارهایتان کدام را بیشتر دوست دارید؟

چون با سینما بازیگری را شروع کرده ام کاراکتر یونس در فیلم «شیار صد و چهل و سه» را خیلی بیشتر از همه دوست دارم و کارکتر سامان در فیلم «پارادیس» را که بیشتر از حد حرف های جوان های کشور را می زند، این دو را بیشتر دوست دارم و در سریال ها هم کارکتر ایمان در «دلدادگان» برای من جذاب بود چون صد و هشتاد درجه با خودم تفاوت داشت.

*خوش چهره بودن چقدر در پیشنهاد نقش تاثیر دارد؟

بالاخره تاثیرگذر است، مگر می شود تاثیرگذار نباشد؟ اما صرفا این نیست که شما خوش چهره باشید پس بازیگر می شوید، اگر اینگونه بود تمام مدل ها در دنیا باید بازیگر می شدند، تاثیرگذاری خودش را دارد ولی همین الان که سوپر استارها را در کشور خودمان می بینیم اصولا خوش چهره بودن تاثیر نداشته است، شاید چند هنرپیشه خوش چهره هم داشته باشیم.

*شما جزو بازیگران خوش چهره هستید؟

من که نباید از خودم تعریف کنم! به نظر من خوش چهره بودن نزد هر انسانی فرق می کند و هر انسانی می تواند بگوید که یک نفر خوش چهره یا جذاب است.

*از کار بازیگران و کارگردان های خارجی کدام را می پسندید؟

برای من در کارگردان های خارجی با فاصله «کریستوفر نولان» جذابیت دارد و بازیگر هم «متیو مک کانهی» جزو مورد علاقه های من است.

*بیشتر دوست دارید چه نقش هایی را بازی کنید؟

خیلی به این قضیه فکر نمی کنم که بیشتر دوست دارم کدام نقش را بازی کنم، خیلی به آینده فکر نمی کنم و بیشتر در زمان حال دارم تجربه کسب می کنم، خیلی آرام آرام جلو می روم و مطمئن هستم در این مسیر نقش های متفاوتی به من پیشنهاد می شود که سعی می کنم به بهترین شکل ممکن آنها را بازی کنم، خیلی به آینده فکر نمی کنم.

*دوست دارید در کنار کدام هنرپیشه ها و برای کدام کارگردان ها بازی کنید؟

همیشه دوست داشته ام با کارگردان های سینمای مستقل در ایران کار کنم، همیشه دوستدار فیلم های هنر و تجربه بوده ام و هر موقع که زمان خالی داشته ام به سینما رفته ام و فیلم های هنر و تجربه را تماشا کرده ام، در میان هنرپیشه ها هنرپیشه ای که برای من جذابیت دارد شهاب حسینی است و جزو کسانی که دوست دارم کنار ایشان بازی کنم.

*نقشی بوده در میان فیلم های ایرانی که دوست داشته باشید بازی کنید؟

نقشی که بخواهم جای کس دیگری بازی کنم نبوده اما مثلا کارکتر ساعد سهیلی در فیلم لاتاری محمدحسین مهدویان برای من خیلی جذاب بوده است، آن کارکتر را خیلی دوست داشتم ولی هیچوقت دوست نداشتم جای کس دیگری بازی کنم.

*چقدر به ماندگاری فکر می کنید؟

ماندگاری به خیلی اتفاقات بستگی دارد و صرفا اگر یک هنرمند بازیگر خوبی باشد نمی شود بگوییم ماندگار می شود، مانگاری به عوامل فرهنگی، سیاسی، اجتماعی ربط دارد، اظهار نظرهای یک بازیگر در مورد اتفاقات جامعه و به نظر من ماندگاری یک بازیگر یا ورزشکار به این بستگی دارد که چقدر در کنار مردم باشد، اصولا هنرمندانی را که مردم حس کنند در کنار آنها هستند ماندگار می شوند.

*چه توصیه ای برای علاقه مندان به «بازیگری» دارید؟

خیلی توصیه خاصی راجع به این اتفاق ندارم ولی اصولا اگر کسی به من بگوید چگونه بازیگر شوم؟ به او می گویم شما از همین اول دارید راه را اشتباه می روید چون کسی که بخواهد بازیگر شود نمی رود سوال کند و می رود راه خودش را پیدا می کند، یا وارد دانشگاه می شود یا به کلاس های بازیگری می رود، در تئاتر تلاش می کند و به هدفش می رسد، یک انسان با تلاش و پشتکار به هر هدفی در زندگی داشته باشد می رسد و هیچ غیرممکنی در دنیا وجود ندارد.

*موسیقی کجای زندگی شما قرار دارد؟

در زندگی امکان ندارد یک روز بدون موسیقی باشد، من همه سبک ها را می شنوم و همه را دوست دارم، از رپ تا پاپ و راک ایرانی همه را دوست دارم.

*آخرین فیلم و کتاب خوبی که خوانده و دیده اید را معرفی می کنید؟

چون در فضای کرونا و قرنطینه هستم بیشتر سریال تماشا می کنم و آخرین سریال یک سریال آلمانی به اسم «بابیلون برلین» و همینطور فصل آخر «بریکینگ بد:، کتاب هم کتاب یادداشت های روزانه خانم سیمین بهبهانی به اسم «صد و ده روز با سیمین بهبهانی» نوشته مهدی مظفری.

*علاقه مندی ها و تفریحات شما؟

علاقه شدید به فوتبال دارم و همیشه یک یا دو روز در هفته با دوستان هنرمند فوتبال بازی می کنم، تفریحات ورزشی من زیاد است و با ورزش حال من خوب می شود، زمانی که در خانه هستم بیشتر کتاب می خوانم و فیلم و سریال می بینم.

*هوادار استقلال هستید، امسال این تیم قهرمان می شود؟

بله من طرفدار تیم استقلال هستم و امیدوارم پرسپولیس امسال قهرمان آسیا شود و طعم قهرمانی در آسیا را بچشد چون ما دو بار آن را تجربه کرده ایم، استقلال در این چند سال می توانست حتی قهرمان آسیا شود و ستاره سوم را به دست بیاورد اما احساس می کنم اتفاقات غیر فوتبالی باعث شد این اتفاق نیفتد، وزارت تیم ما را حمایت نکرد.

*ازدواج چقدر برای هنرمندان سخت تر از مردم عادی است و به آن فکر می کنید؟

ازدواج خیلی مسئولیت سنگینی است و با این شرایط اجتماعی خیلی کار غیرممکن و سختی شده است، من الان شرایط این کار را ندارم و سعی می کنم به آن فکر نکنم، شاید شش ماه یا یک سال دیگر نظر من عوض شد چون انسان ها رو به تکامل می روند و هیچ چیز مطلق نیست.

*اینستاگرام فعالی دارید، نظرات مخاطبانتان چقدر برایتان اهمیت دارد؟

اینستاگرام خیلی جایی نیست که ما بتوانیم آن را به عنوان یک منبع قبول کنیم و این نظرات بتواند برای رشد شما اتفاق خوبی باشد، برای همین من کامنت ها را می خوانم و تا آنجایی که وقت داشته باشم دقت می کنم، تکلیف آنهایی که بی ادبی می کنند که مشخص است ولی تعدادی که نقد می کنند و به جزئیات بازیگری اشاره می کنند را باید بشنویم و ببینیم و دقت کنیم، سعی می کنم که نگاه کنم و گوش بدهم و در بعضی مواقع ازآن رد شوم.

*در سینما و تلویزیون دوست صمیمی هم دارید؟

بله دوستان خیلی خیلی خوبی دارم و با آنها در تماس هستم، اصولا هم را می بینیم و زمانی که لازم باشد با آنها تماس می گیرم، من وقتی می خواهم سر پروژه ای بروم خیلی با آدم ها صحبت و مشورت می کنم و خیلی دوستان خوب و صمیمی دارم.

*حسادت بین بازیگرها تا چه حد وجود دارد؟

این چیزی است که در تمام دنیا و شغل ها وجود دارد، بعضی وقت ها رقابت وجود دارد که اگر حواسمان نباشد ممکن است تبدیل به حسادت شود ولی خدا را شکر من خیلی این مورد را ندیده ام.

*چیزی که از خودتان انتظار داشتید امروز باشید، هستید؟

بله همان چیزی که از خودم انتظار داشتم باشم هستم و الان در همان جایگاه هستم و خیلی هم راضی هستم، شاید اگر سال پیش بود راضی نبودم ولی الان حالم خوب است.

*آرمان شهر شما در دنیای هنر چیست؟

احساس می کنم هنر یک چیز بی نهایت است و شما هیچ وقت نمی توانید به یک آرمانشهر برسید.

*جلوی آینه تمرین جایزه گرفتن می کنید؟

بگذارید این یک چیز خصوصی بین من و خدای خودم باشد!

*زندگی را چه رنگی می بینید؟

من تمام رنگ ها را دوست دارم، یک روز مشکی است و خیلی جذاب و یک روز سفید، یک روز آبی یا سبز.

*خط قرمزهای شما چیست؟

خیلی از بی ادبی و بی احترامی و بد دهنی بدم می آید، کسی که بد دهن باشد و فحش بدهد اصلا برای من جذاب نیست.

*در پایان، یک بین شعر برای مخاطبان ما؟

ساقیا می بده و غم مخور از دشمن و دوست

که به کام دل ما آن بشد و این آمد

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا